تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگ
لینک : econews.ir/5x3607554
شناسه : 3607554
تاریخ :
سهم ۵ درصدی صنایع فرهنگی از تولید ناخالص داخلی جهان اقتصاد ایران: صنایع فرهنگی و خلاق به سبب گستردگی و ویژگی‌هایی که دارند امکان خلق ارزش افزوده بالایی دارند و سهم این صنایع بین ۳ تا ۵ درصد تولید ناخلص داخلی اقتصاد جهانی را تشکیل می‌دهد.
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ، یکی از مسائل مهمی که در سال‌های اخیر در سطح جهانی مطرح می‌شود، مسئله صنایع فرهنگی و خلاق است. این صنایع به‌عنوان پیشران در توسعه برخی کشورها به کار گرفته می‌شود، چراکه به‌سبب گستردگی و ویژگی‌هایی که دارند امکان خلق ارزش افزوده بالایی دارند. نکته مهم دیگر این است که این صنایع در مدت زمان کوتاهی می‌توانند به بازدهی و درآمدزایی برسند. همچنین این صنایع از اصلی به نام خلاقیت تبعیت می‌کنند و این مسئله سبب می‌شود در بسیاری از حوزه‌ها، تولیدات از «سرمایه‌بر» بودن به «کاربر» بودن منتهی شود و یک فرد با ایده خود بتواند خلق ارزش کند. در همین راستا آمارهایی را شاهد هستیم که این صنایع بین 3 تا 5 درصد تولید ناخلص داخلی اقتصاد جهانی را تشکیل می‌دهد.
کشورهایی هم که به این صنایع توجه دارند، هدفگذاری آماری را در دستور کار خود قرار داده‌اند. اگر بخواهیم یک مثال آماری بزنیم باید بگوییم در سال 2021، کل درآمد صنعت سینما در سطح جهان بالغ بر 21.3 میلیارد دلار بوده است. در همین ایام شاهد اکران فیلم سینمایی باربی و اوپنهایمر هستیم، که هر کدام به ترتیب 1.41 میلیارد دلار و 916 میلیون دلار فروش داشته اند. بنابراین نمی‌توان اهمیت این حوزه را نادیده گرفت، چرا که ارزش اقتصادی قابل توجهی را برای کشورها خلق می‌کنند. یا طبق برآورد Statista درآمد صاحبان رسانه‌های تبلیغاتی جهان در سال 2023 حدود 845 میلیارد دلار بوده است. با این تفاسیر از بعد اقتصادی اهمیت این صنایع کاملاً شفاف و واضح است.

علاوه بر جنبه اقتصادی حاکم بر این صنایع باید به سایر وجوه آن نیز توجه داشت، مخصوصاً زمانی که در کشوری با فرهنگی غنی و اصیل ایرانی-اسلامی زندگی می‌کنیم. این صنایع طبق اسناد یونسکو به‌سبب دسترسی و عدالت همگانی در حوزه فرهنگ شکل گرفته‌اند تا علاوه بر ارزش آفرینی اقتصادی بتوانند در سطح گسترده میان مخاطبان توزیع شوند، پس نمی‌توان از ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی آن غافل شد. به‌عبارتی باید توجه داشت محصولات فرهنگی و خلاقی که در سطح جهان تولید می‌شوند، توانایی انتقال و ترویج فرهنگ و سبک زندگی خاصی را نیز دارند و ممکن است حتی در بلندمدت منجر به سست شدن امنیت فرهنگی و تهاجم فرهنگی نیز بشوند. پس این صنایع می‌توانند در زمینه‌های فرهنگی و سیاسی نیز مورد استفاده قرار گیرند و ضرورت دارد سیاستگذاری دقیق و کارآمدی در رابطه با آن‌ها صورت پذیرد. این روزها شاهد آن هستیم که موج موسیقی کره‌ای، سریال‌های ترکی و کره‌ای و انیمه‌های ژاپنی چگونه بازار را در تسخیر خود در آورده و بر مخاطب اثر می‌گذارند. بنابراین نمی‌توان به این صنایع نگاه تک بعدی داشت و صرفاً اقتصادش را مدنظر قرار دهیم و از سایر ابعاد غافل شویم.

در کشور ما نیز همانند سایر کشورها ادبیات نظری این صنایع رایج شده و هم در زمینه پژوهشی و هم در عمل گام‌هایی برداشته شده است. اگرچه در سطح جهانی نسبت به کشورهای توسعه‌یافته و حتی کشورهای همسایه از نظر آماری نتوانسته‌ایم خوب ظاهر شویم، اما تلاش‌های زیادی صورت گرفته است. همچنین ضرورت دارد نهادهای متولی از تعدد سیاستگذاری به وحدت در سیاستگذاری برسند تا بتوان در طبقه‌بندی و ارائه نظام آماری حوزه صنایع فرهنگی و خلاق کارهای قابل استنادتری صورت داد. یکی از مهم‌ترین معضلات ما در این صنایع عدم وجود نظام آماری یکپارچه و کارآمد است. ما نیازمند حساب‌های اقماری حوزه فرهنگ هستیم. در زمینه طبقه‌بندی این صنایع اگرچه در سطح جهان نیز طبقه‌بندی‌های مختلفی نظیر یونسکو، آنکتاد، wipo، Dcms، دایره‌های متحدالمرکز و.. ارائه شده است و این امر طبیعی است اما ضرورت دارد بتوانیم به سمت تدوین یک مدل بومی ایرانی-اسلامی برای این صنایع در کشور گام برداریم، چرا که فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی هم در بعد دینی و هم ملی مولفه‌های فرهنگی و خلاق زیادی دارد که می‌تواند مورد توجه واقع شود. مسئله حمایت دولت از هنر و فرهنگ نیز در کشور تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است، چرا که هنر و فرهنگ از باب ارزش‌های وجودی، میراث، اختیار و آموزش باید توسط دولت‌ها مورد حمایت قرار گیرند، زیرا هنر و فرهنگ به خودی خود ارزشمند هستند و باید برای نسل‌های آتی نیز آن‌ها را حفظ کرد و انتقال بین‌نسلی را تقویت کرد تا ارزش‌های ایرانی-اسلامی به فراموشی سپرده نشود.

 حمایت همه‌جانبه مقصود است؟

طبیعتاً خیر! یکی از معضلاتی که در زمینه حمایت از فرهنگ و هنر مواجه هستیم شیوه حمایت است. ما دائم با شیوه یارانه‌دهی بدون ارزیابی و اثرسنجی مواجه بودیم تا بار حمایت را  از دوش خود برداریم و بگوییم کار خود را کرده‌ایم، در حالی‌که نتایج پژوهش‌ها بیانگر آن است در دوره‌هایی که یارانه کتاب داده شده تأثیری در فروش کتاب‌ها یا افزایش نرخ مطالعه نداشته است. یا در صنعت سینما همینطور. کلی سازمان فرهنگی و هنری در زمینه هنر انقلاب اسلامی فعالیت‌ می‌کنند اما آنگونه که باید اثربخشی نداشته اند و ضرورت دارد شیوه اعطای یارانه‌ها و حمایت‌ها با در نظر گرفتن میزان موفقیت و اثربخشی تولیدات درنظر گرفته شود. همچنین بسیاری از حمایت‌ها به اسم فرهنگ و به کام امور غیرفرهنگی انجام می‌شود، بدین معنا که باید بودجه‌ای صرف فرهنگ شود اما در عمل معلوم نیست این بودجه صرف چه امور سودآور دیگری شده است. نکته مهم دیگر عدم نظارت است، بدین معنا که افرادی که به منابع قدرت و ثروت نزدیکترند به اسم کار فرهنگی و مسئولیت اجتماعی شانس بیشتری برای کسب منابع دارند، اما اینکه چقدر صحیح و بهره‌ورانه آن را هزینه می‌کنند مشخص و شفاف نیست.

 صنعتی شدن فرهنگ و هنر چه آثاری دارد؟

توجه به این نکته ضروری است که هرگاه سخن از صنعتی شدن می‌آید، رویکرد اقتصادی غلبه پیدا می‌کند. بدین معنا که هنر عامه‌پسند و نازلی تولید می‌شود که بتواند مخاطب بیشتری را جذب کند و نه تنها در زمین فرهنگی بودن بازی نکرده بلکه در مسیر تولید محتوای پادفرهنگی گام برداشته است. مشاهده آثار سینمایی اکران شده در دهه‌های اخیر در سینمای ایران و میزان فروش برخی فیلم‌های صدر جدول نسبت به سایر فیلم‌ها نشان از این دارد که شاخص‌ها و ذائقه‌ها به سمت آثار بی‌محتوا و طنزی سوق پیدا کرده که تناسبی با فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی ما ندارد. اگر شاخص‌هایی نظیر احترام به والدین، توجه به ارزش‌های ملی و دینی و تحکیم خانواده و... و در مقابل شاخص‌هایی نظیر شوخی‌‌های جنسیتی، الفاظ ناشایست، استفاده از سیگار و کمرنگ شدن مأمن خانواده و... را در مقابل هم قرار داده و فیلم‌ها را بررسی کنیم به خوبی نتایج نشان از تغییر محتواهای پرفروش و دارای گیشه در سال‌های اخیر دارد.

 نکته پایانی

در مجموع باید به این نکته توجه داشت که صنایع فرهنگی و خلاق گستره وسیعی دارند و از موسیقی، سینما، تلویزیون، تبلیغات و پویانمایی گرفته تا گردشگری، صنایع دستی، معماری و صنعت مد و... را شامل می‌شود، بنابراین در گام نخست برای توسعه این صنایع باید به صنایعی توجه داشته باشیم که پتانسیل بالاتری در آن داریم. از جمله آن می‌توان به صنایع دستی کشورمان اشاره کرد یا حوزه گردشگری که با حل مسئله روادید گردشگری با کشورهای همسایه، بهبود احیاء کاروانسراها و توسعه صنعت گردشگری سلامت و گردشگری زیارت می‌تواند رونق بگیرد.  همچنین اکران برخی پویانمایی‌ها در سال‌های اخیر هم در کشور و هم در ساحت جهانی نشان از این دارد که در این زمینه نیز انگیزه و تخصص لازم در کشور وجود دارد و می‌توان با تولید آثار مختلف علیرغم کسب درآمد، در راستای صادرات فرهنگی و ترویج فرهنگی ایرانی گام برداشت. در نهایت امیدوارم کشور عزیزمان در زمینه صنایع فرهنگی و خلاق به موفقیت‌های جهانی دست یابد که علاوه بر رشد اقتصادی و ارزآوری شاهد افزایش صادرات فرهنگی و کاهش تهاجم فرهنگی نیز باشم.

* محمد وجدانی، کارشناس اقتصادی