به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ، نعیمه موحد: حتما برای شما هم پیش آمده که وقتی برای سفر به یک مکان جدید رفتهاید و با غذای محلی آنجا پذیرایی شدهاید از میزبان خود خواستهاید تا طرز تهیه غذا را برایتان بگوید. این روزها این رفتار گردشگرانه در دنیا به نام «گاسترونومی» یا گردشگری خوراک شناخته میشود. جالب است بدانید گردشگری خوراک آنقدر طرفدار دارد که بعضی گردشگران صرفا به خاطر آشنایی با غذاهای محلی، ذائقههای متفاوت مردم، محصولات بومی و کشاورزی مناطق و آشنایی با طرز تهیه غذاها به سفر و گردشگری میروند.
به دلیل اهمیت بسیار زیاد این نوع از گردشگری در سالهای اخیر، سازمان جهانی گردشگری نیز سرفصلی از گزارشهای سالانه خود را به بخش گردشگری غذا و خوراک تحت عنوان «گزارش جهانی از گردشگری خوراک و غذا» اختصاص داده است.
اگر میخواهید از ابعاد گردشگری خوراک و نوعی که گردشگران سراسر دنیا به این پدیده نگاه میکنند بیشتر بدانید، گزارش پیش رو را از دست ندهید.
سفر برای خوراک از کجا آمد؟
عمر اصطلاح «گردشگری خوراک» کمی بیشتر از 20سال است. تا قبل از این برای توجه به صنایع غذایی و غذاهای محلی یک منطقه از عبارت « گردشگری آشپزی» استفاده میشد، اما بعدها «گردشگری غذا» یا « گردشگری خوراک» عنوان مناسبتری تشخیص داده شد.
در سال 2001 فردی به نام «اریک ولف» مقالهای با عنوان « گردشگری خوراک و پختنیها» منتشر کرد. همین مقاله این جرقه را در ذهن گردشگران و علاقهمندان به این حوزه انداخت که میشود از غذا و عادات غذایی مناطق مختلف به عنوان بهانهای برای گردشگری و سفر به فرهنگ ملل مختلف استفاده کرد.
مقاله آقای ولف اولین کتاب در زمینه گردشگری غذا را به چاپ رساند و خود او را هم در آن سالها به سمت مدیریت اتحادیه بینالمللی غذا منصوب کرد.
جالب است بدانید حدود یک سوم از هزینههای سفر گردشگران شامل غذا و نوشیدنی است. بنابراین سرمایهگذاری در این بخش موجب رشد اقتصادی هم میشود. هم اکنون گردشگری غذا در دنیا ۲۰۰ میلیارد دلار درآمد برای کشورهای صاحب سبک این حوزه درآمد دارد.
غذا به مثابه فرهنگ
میگویند غذا نماد فرهنگ یک منطقه است. غربیها هم گاسترونومی را جزء گردشگری فرهنگ دستهبندی میکنند. مثلا وقتی از ادویههای تند در غذای مردم جنوب کشور و یا غذاهایی با طبع سرد در منطقه شمال صحبت میکنیم به نوعی از سبک زندگی، ذائقه و حتی آب و هوای منطقه مدنظر هم صحبت میکنیم.
از طرف دیگر آداب طبخ و سرو غذا، چگونگی پذیرایی از مهمان برای صرف غذا، خوراکها و نوشیدنیهای قبل، حین و بعد غذا همگی میتوانند آگاهیهای خوبی از فرهنگ مردم یک منطقه به دست بدهند. مواردی که این روزها توجه بسیاری را در عرصه گردشگری فرهنگی جلب کرده است و گردشگری خوراک بیش از همیشه در حال باز کردن جای خود در بین انواع محبوب گردشگری است.
منافع گردشگری خوراک برای بومیان
منطقهای را تصور کنید که به خاطر غذای سنتی و محبوبش به شهرت میرسد. مثلا یک گردشگر خوراک در سفر به شهر اصفهان هیچوقت تست مزه «بریونی» را از دست نخواهد داد. یا مسافر شهر کیش اگر اهل گردشگری خوراک باشد این شهر را بدون خوردن «قلیه ماهی» ترک نخواهد کرد.
اگر مردمان این مناطق گردشگری خوراک را به عنوان یک اصل در جذب گردشگر جدی بگیرند آن وقت خواهیم دید که این سبک گردشگری موجب افزایش تولید مواد اولیه، تولید غذا، خدمات اقامتگاهها، نوآوری در تولید و توزیع و به طور کلی بهبود مسائل اقتصادی و ایجاد اشتغالزایی میشود.
در چندسال اخیر مناطق بومگردی و مراجعه مسافران به این مناطق در کشور ما توسعه پیدا کرده است. از اصول گردشگری خوراک این است که غذا در فضای سنتی و توسط افرادی که تسلط کافی به طریقه سنتی پخت غذای محلی دارند، طبخ و سرو شود. اقامتگاههای بومگردی این امکان را در اختیار گردشگران قرار داده است تا حتی وعدههای غذایی خود را در فضای سنتی و از دست آشپزهای خبره و قدیمی دریافت و میل کنند.
گردشگری خوراک فقط خوردن غذا نیست
طیف آنچه به نام گردشگری خوراک شناخته میشود بسیار گسترده است. انواع سوغات مناطق، فروشندههای ثابت و دورهگرد فروش خوراک سنتی، رستوران و غذاخوریهای سنتی و محلی و حتی انواع لوکس آن که غذاهای محلی را در لیست سفارش خود دارند، جزء مکانهایی هستند که گردشگر خوراک حتما به آنها سر میزند.
یک گردشگر خوراک با فعالیتهای مختلفی میتواند در این حوزه موثر باشد. شرکت در تور غذاهای خیابانی، امتحان کردن طعمها در رستورانهای سنتی، غذا خوردن با افراد بومی و محلی، همسفر شدن با سرآشپزهای حرفهای، شرکت در کلاسهای آشپزی، بازدید از فروشگاههای محلی، شرکت در جشنوارههای غذایی، بازدید از زمینهای کشاورزی و تولیدات غذایی صنعتی، ازدید از نمایشگاههایی که تاریخچه غذاهای محلی را توضیح میدهند و چشیدن طعم غذا و نوشیدنیها در منشا اصلی آنها همگی فعالیتهای ذیل گردشگری خوراک و غذا هستند.
جایگاه گردشگری خوراک در ایران
آمار میگوید بیش از 2500نوع غذا و 100مدل نوشیدنی ایرانی وجود دارد. این اعداد منهای مواردی مثل نان و شیرینی و یا پیشغداهای مخصوص هر منطقه است. علت این تنوع زیاد هم تنوع جغرافیایی و آب و هوایی ایران است که ایران را به یکی از فرصتهای مناسب و بالقوه برای گردشگری خوراک تبدیل کرده است.
در میان استانهای کشور، گیلان با معرفی بیش از 400نوع غذا به گردشگران سهم زیادی در شناساندن غذای ایرانی و جذب گردشگر خوراک به کشور دارد. اما در بسیاری دیگر از مناطق عدم توجه به تنوع در ارائه خوراک برای گردشگر باعث دلزدگی آنان از بخش گردشگری خوراک شده است. به عنوان مثال گردشگران خارجی بیشتر ایران را با «کباب» و یا نهایتا «قورمهسبزی» میشناسند که این اجحاف بزرگی در حق تنوع غذایی فراوان کشور است.
البته اینکه کشوری با غذایی خاص در دنیا شناخته بشود ایراد نیست اما رعایت اصل تنوع لازم و ضروری است. به عنوان مثال فرانسه کشوری است که برای طرفداران قهوه مقصد بسیار جذابی حساب میشود. اما در این کشور بیش از 500نوع قهوه سرو میشود که شور و هیجان زیادی را برای گردشگر به دنبال دارد. یا ایتالیا که آن را به پاستا و پیتزا میشناسیم اما آشپزهای ایتالیایی حرفهای مهمی در زمینه پنیر، بستنی و ماهی هم دارند.