تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگ
لینک : econews.ir/5x3451789
شناسه : 3451789
تاریخ :
"هفت بهارنارنج" فیلمی که به علی نصیریان مدیون است اقتصاد ایران: فیلم "هفت بهارنارنج" به بازیگر نقش اول خود علی نصیریان مدیون است که بسیاری از خامی‌های یک فیلم اولی را پوشانده است.
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران،  آلزایمر یا همان زوال عقل از آن دسته بیماری‌هایی است که توجه نمایشنامه‌نویسان و نیز سینماگران را به خود جلب کرده و آثار زیادی با محوریت آن خلق شده است. از نمایشنامه درخشان پدر اثر فلوریان زلر و فیلم جذاب و تاثیرگذاری که با بازی آنتونی هاپکینز براساس آن ساخته شده تا فیلم زیر سطح متوسطی همچون: کفش هایم کو به کارگردانی کیومرث پوراحمد. حال در جشنواره چهل و یکم فیلم فجر با اثری مواجه‌ایم که اسکلت قصه خود را بر این اساس بنا کرده است.

"هفت بهار نارنج" ساخته فرشاد گل‌سفیدی قصه پیرمردی به نام شمس است که زمانی استاد ادبیات دانشگاه بوده و حال با نشانه‌های آشکار زوال عقل به کمک پرستاری به نام سارا زندگی‌اش را می‌چرخاند. سکانس نخست فیلم که در آن شمس در کنار همسر جوانش نشسته و از تپه مشرف به جاده به اتومبیل‌ها و سرنشین‌هایش نگاه می‌کنند، افتتاحیه هوشمندانه‌ای برای فیلمی است که قهرمانش به آلزایمر مبتلاست. چرا که فرد درگیر با این بیماری همواره همسر خود را جوان و به همان شکلی می‌بیند که در گذشته بوده است.

در پرده نخست، شخصیت‌های دیگری هم وارد این قصه جمع و جور می‌شوند که یکی از آنها شاگرد سابق استاد و گوسفندفروش فعلی است که علاقه نصفه و نیمه‌ای هم به سارا دارد. دیگری هم ستار پزشک میانسالی است که گهگاه به شمس سر می‌زند و به نظر دوستی‌شان قدمت زیادی دارد. گل سفیدی برای رساندن قصه به نقطه عطف نخست، دختربچه‌ای را وارد داستان می‌کند که پدرش برای یک روز او را به شمس سپرده است. با ورود او، تماشاگر پی به در کما بودن طلعت همسر شمس و زندگی نباتی شش ساله‌اش برده و تم فرزند نداشتن این دو نفر نیز پررنگ‌تر می‌شود. با این حال نحوه حضور دختربچه با لباس سفید، گل‌درشت و اغراق‌آمیز و از جنس سینمای عرفان‌زده دهه شصت به حساب می‌آید که تماشاگر آن را پس می‌زند.

در نیمه میانی فیلم که ریتم کند و کشداری هم دارد، شمس موقعیت بغرنج‌تری پیدا کرده و روح و روان و وجدانش به یک چالش سخت فرا خوانده می‌شود. جایی که باید بین زنده نگه داشتن نباتی طلعت و رضایت به قطع کردن دستگاه‌هایی که حیات زن به آن وابسته است، یکی را انتخاب کند. در این مسیر، سارا هم که رفتار دلسوزانه‌ای نسبت به شمس دارد، تغییر وضعیت داده و زمینه را برای رسیدن فیلمنامه به نقطه عطف دوم می‌کند: رفتن سارا از خانه شمس به واسطه ازدواج با مردی جوان که مخالف کار کردن اوست. در پرده میانی که در آن باید گره‌ها گشوده شده و داستان به سرانجام برسد، گل سفیدی موفق عمل کرده و میزان تاثیرگذاری قصه‌اش که گاه با لکنت بسیار روایت کرده را بیشتر و عمیق‌تر می‌کند.

شمس به عنوان شخصیت محوری، شخصیت کار شده‌ای دارد که بخش مهمی از بار دراماتیک فیلم را به دوش کشیده و رابطه عاشقانه یک طرفه‌ای که با همسر در حال مرگش دارد، خاص و عجیب و در عین حال قابل باور شده است. در حقیقت مختصاتی که گل سفیدی برای شمس در نظر گرفته شده، به این رابطه فرم واقعی‌تری بخشیده است.

فرشاد گل‌سفیدی که سابقه قابل اعتنایی به عنوان مدیرفیلمبرداری در سینما و به ویژه تلویزیون دارد، در نخستین ساخته سینمایی خود سراغ قصه‌ای با شخصیت‌های اندک و ریتمی آرام رفته و تلاش کرده تا رخوت حاکم بر زندگی قهرمان خود را به تصویر بکشد. در این رابطه هم گاه ظرافت‌هایی به خرج داده و روی موضوعاتی مانور داده که نشان از شکافی بزرگ بین نسل‌های مختلف دارد. برای مثال می‌توان به علاقه شمس به مطالعه مجلات و حل جدول اشاره کرد در حالی که شاگرد سابق‌اش حرف از دنیای مدرن و گوشی هوشمند می‌زند. نخستین نمای فیلم هم‌نمایی درشت از یک رادیوی ترانزیستوری قدیمی است که دستی آن را روی موج‌های مختلف می‌برد. شمس نماینده‌ای از نسل شنیداری است که در آخر فیلم دنیای واقعی و ذهنی‌اش با صدای ایستگاه‌های مختلف رادیویی درهم می‌آمیزد. از طرف دیگر، بخش مهمی از سکانس‌ها در فضای داخلی نه چندان بزرگ خانه می‌گذرد که همین موضوع هم کار گل سفیدی را در دکوپاژ سکانس‌ها دشوار کرده و به خلق نماهای تکراری و گاه فاقد ظرافت مجبور کرده است!

 هفت بهار نارنج که برخلاف بسیاری از فیلم‌های جشنواره امسال نام خوبی هم برایش انتخاب شده و از عدد هفت در شکل گرفتن آن بهره دراماتیک گرفته شده، بسیار به بازیگر نقش اول خود علی نصیریان مدیون است که بسیاری از خامی‌های یک فیلم اولی را پوشانده است. بازیگر بزرگی که همچنان در هشتاد و چند سالگی درخشان ظاهر شده و به نظر می‌رسد که با شمس زندگی کرده است. به ویژه در سکانس‌هایی که قرار بر تحریک احساسات تماشاگر بوده و نصیریان با تکیه بر زبان بدن آن را به بهترین شکل به اجرا درآورده است. هفت بهار نارنج در صورت برخورداری از یک اکران محدود و بهره‌گیری از تبلیغات هوشمندانه، می‌تواند مخاطبان خاص خود را پیدا کرده و در نمایش‌های تلویزیونی پس از آن به مخاطبان انبوه‌تری بیندیشد.