تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : فرهنگ
لینک : econews.ir/5x3206327
شناسه : 3206327
تاریخ :
بررسی علل مهاجرت نخبگان در میزگرد دانشگاه علامه اقتصاد ایران: گزارش میزگرد "مهاجرت نخبگان" به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران ،گزارش میزگرد "مهاجرت نخبگان" به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

*دلایل اصلی مهاجرت نخبگان را چه می‌دانید؟

احمد دراهکی، عضو هئیت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این خصوص گفت: بر اساس آمارهایی که بانک جهانی و سازمان ملل متحد منتشر می‌کند در سال 2020 از کل مهاجران در کشورهای دیگر حدود یک میلیون و هشت صد هزار نفر مهاجر بین‌المللی داشته‌ایم که حدود 2/2 درصد از جمعیت کشور را شامل می‌شود. البته هرچند که منابع داخلی مثل دبیرخانه شورای عالی ایرانیان این رقم را بسیار بالاتر برآورد می‌کند و مطرح می‌کند که ما درکشورهای آمریکا، کانادا، آلمان، سوئد، ترکیه و سایر کشورهایی که مقصد اصلی مهاجران ایرانی هستند حدوداً چهار میلیون نفر مهاجر داریم و در رابطه با مهاجرت نخبگان اتفاقاً تحلیل آماری دریافتی از اداره گذرنامه، بنیاد ملی نخبگان منتشر کرده و من از سالنامه آماری درواقع رصدخانه مهاجرت ایران گزارش می‌کنم در بازه زمانی سال 1380 تا مرداد 1399 درواقع 37/2 درصد از دارندگان مدال‌های المپیادی دانش‌آموزی از ایران رفته‌اند. 25/5 درصد از مشمولان بنیاد، یعنی رتبه‌های 1 تا 50 و حدود 15/14 درصد از رتبه‌های 1 تا 1000 کنکور سراسری هم از کشور رفته‌اند. این آمار خیلی مسئله‌آمیز و قابل‌توجه است.

وی ادامه داد: در رابطه با بازگشت نخبگان، در این میان فقط 4 درصد از المپیادی‌ها، 3/7 درصد از مشمولان طرح بنیاد و 2/6 درصد از رتبه‌های کنکور که کشور را ترک کرده بودند به کشور بازمی‌گردند؛ یعنی درصد محدودی از آن‌ها به کشور بازمی‌گردند. بنابراین به لحاظ گستردگی افرادی که از کشور می‌روند، قابل‌توجه هستند.

دراهکی خاطرنشان کرد: این به لحاظ توسعه ملی و بحث مسائل جمعیتی یک مسئله اساسی است. در رابطه با دلایل، همان‌طور که خانم دکتر خیلی خوب اشاره کردند، می‌تواند عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد. من بیشتر روی عوامل اجتماعی تأکید دارم و اتفاقاً الان که صحبت می‌کنم یاد جمله‌ای از امیر مؤمنان علی(ع) افتادم که فرمود‌ند: «از بی‌عدالتی اجتناب کنید که مردم را به ترک وطن ترغیب می‌کند.»

این استاد دانشگاه گفت: چرا جوانان ما از کشور می‌روند؟ بر اساس مطالعاتی که انجام‌شده و عواملی مثل تبعیض و نابرابری اجتماعی، فقدان شایسته‌سالاری، ضعف در مدیریت منابع انسانی، ضعف در برقراری عدالت اجتماعی، پایین بودن منزلت علم و عالم در جامعه، ضعف پارک‌های علم و فناوری، ارتباط نداشتن مراکز آموزشی با صنعت و سایر عواملی که بر آن تأکید می‌کنند مؤثر هستند.

وقتی جوان احساس می‌کند در جایگاهی که قرار دارد دارای ارزش نیست و به او اهمیت داده نمی‌شود و نمی‌تواند به آن جایگاه مدنظرش دست یابد، تصمیم به مهاجرت می‌گیرد واقعاً شاید یکی از دلایلش این باشد که جوانان خود را در سرنوشت جامعه عاملی سودمند یا مؤثر نمی‌دانند. یک بخش هم خود مردم هستند، خود مردم هم می‌توانند تأثیرگذار باشند. درس می‌خوانی که چه شود؟! چرا می‌خواهی در این کشور بمانی؟! یعنی خود همین صحبت‌هایی که مردم انجام بدهند می‌تواند واقعاً روی این مسئله تأثیر گذارد.

*نخبه به چه کسی می‌گوییم و شاخص‌های نخبه‌یابی دانشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها چیست؟

دکتر مهری سادات موسوی، مسئول جهاد دانشگاهی دانشگاه علامه طباطبائی(ره) نیز در این خصوص گفت: یک معیاری را که آیین‌نامه احراز استعدادهای برتر نخبگی لحاظ کرده است این است که فرد باید فرد برجسته و کارآمد باشد. این کارآمدگی و برجستگی باید درزمینه‌های مختلف باشد. به عنوان مثال باید اثرگذار در تولید باشد. اثرگذار در گسترش علم، هنر و فناوری باشد. اثرگذار باشد در فرهنگ‌سازی باشد و درنهایت باید در مدیریت کشور اثرگذاری داشته باشد.

 موسوی ادامه داد: شاخص‌های ما نباید صرفاً کمی باشد. شاید بتوان گفت در آموزش‌وپرورش شاخص‌ها مقداری مناسب‌تر شده است. ایده‌آل نیست ولی نسبت به شاخص‌هایی که دانشگاه گذاشته است و بحث معدل را مطرح می‌کند، به نظرم خیلی شاخص مناسب‌تری هست. خوب است که در این زمینه بیشتر کار شود. اگر ما می‌خواهیم نخبه و ایده‌های خلاقانه او و فعالیت‌هایی که دارد را در راستای رفع مشکلات جامعه به کار گرفته شود بنابراین باید تعاریف کیفی هم داشته باشیم. شاید لازم باشد در همان دانشگاه‌ها، در خود بدنه دانشگاه مواردی را اضافه کنیم. اگر ما بخواهم خودمان ویژگی‌هایی را اضافه کنیم غیر از آن مباحثی که در آن شرایط احراز نخبگی هست به نظرم باید حتماً فردی که نخبه هست اول باید هدفمند باشد.

مهری تصریح کرد: هدفمند بودن باعث می‌شود که در خیلی از زمینه‌ها وقتی‌که کاستی را می‌بیند دنبال این باشد که موانع را رفع کند. فرصت‌یاب باشد؛ یعنی فرصت‌های مختلفی که پیش رویش قرار می‌گیرد را بتواند خیلی سریع به دست بیاورد. مهم‌تر اینکه ارزیابی خوب و مناسبی از خودش و دیگران داشته باشد. خطر‌پذیر باشد. ما نباید در مدارس سمپاد و ... بچه‌ها را به نحوی تربیت کنیم که این انتظار در آن‌ها شکل بگیرد که باید همیشه متوقع از دیگران باشند. البته باید جامعه به نخبگان ارزش لازم را بدهد و جایگاه مناسب آن‌ها را ببیند ولی از این‌طرف هم باید این تعامل دوجانبه، عرق ملی و شجاعتی که در تصمیم‌گیری‌ها باید داشته باشند در این عزیزان از زمانی که وارد دبیرستان می‌شوند یا از دوران دانش‌آموزی نهادینه شود. حالا ممکن است در بحث‌های شرایط احراز نخبگی نیامده باشد ولی مهم هست که نخبگان ما انگیزه بالا داشته باشند.

این استاد دانشگاه گفت: نخبگان باید خودشان آن‌قدر انگیزه داشته باشند که افراد دیگر را هم با خودشان به حرکت درآورند. مثل کارآفرین‌ها، از کارآفرین چه انتظاری می‌رود؟ کارآفرین علاوه بر اینکه برای خودش کسب‌وکار و اشتغال ایجاد می‌کند، زمینه را برای اشتغال دیگران هم محیا می‌کند و باعث حرکت آن‌ها می‌شود. ما باید در شرایط فرهنگ‌سازی این را در نخبگانمان به وجود بیاوریم. درواقع باید در شخصیت آن‌ها نهادینه شود؛ و مهم‌تر اینکه باید ایمان قوی هم به آن هدفی که انتخاب کرده‌اند داشته باشند. این شرایط اجتماعی برای خیلی‌ها ممکن است در جامعه وجود داشته باشد. خیلی از نخبگان ماهم باقی ماندند. اساتید دانشگاه ما و همه عزیزانی که با نخبگان همراه هستند نباید بگویند شما اگر در کشور بمانید به‌جایی نمی‌رسید.

وی گفت: هم اساتید باید کمک‌ها و راهنمایی‌های لازم را داشته باشند و هم دولت باید بسترسازی‌هایی را داشته باشد که به لحاظ فرهنگ‌سازی، انگیزه‌ی بالا، اراده قوی و ایمان بالا در نخبگان ما نهادینه شود و بخواهند کمک کنند که کشور را بسازیم. شاید ازنظر بعضی دوستان این شعاری باشد ولی واقعاً نبود این گزینه‌ها باعث کمبود در این کار می‌شود. به هرحال همیشه یک‌جایی هست که امکانات بالاتری می‌دهد و موقعیت‌های برتری دارد؛ پس همه این موارد و مؤلفه‌ها کنار هم می‌توانند نخبگان را در کشور نگه‌دارند. ویژگی دیگری که می‌خواستم اضافه کنم این است که بلد باشند برای خودشان راهبردهای مشخص بنویسند و برنامه‌ریزی کنند. ما می‌گوییم که نخبه‌ها آی‌کیو بالایی دارند، علاوه بر آن باید ای‌کیوی بالایی هم داشته باشند. اگر این دو مورد را داشته باشد راحت‌تر می‌تواند بر مشکلاتش غلبه کند؛ و نکته مهم دیگر بحث نظم در امور زندگی هست. واقعاً نظم در امور زندگی از مؤلفه‌های نخبگی به‌حساب می‌آید و این باید لحاظ شود. علاوه بر این‌ها فروتنی نخبگان هم مهم است. پس ویژگی‌های نخبه فقط صرفاً ویژگی‌های کمّی نیست؛ لازم است که این پکیج، پکیج کاملی باشد.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه یک سری شرایط احراز نخبگی هست که لازم است یک بازنگری در مورد بعضی از آیتم‌های آن مخصوصاً نخبه‌های دانشگاهی بشود گفت: بخش عمده‌ای از این شرایط نخبگی برمی‌گردد به حوزه‌ی دانش‌آموزی. در مورد این هم من همیشه سؤال دارم چرا باید 100 نفر اول ریاضی و 50 نفر اول تجربی 50 نفر اول علوم انسانی شامل این شرایط باشند؟ باوجود اینکه حتی نفرات شرکت‌کننده در علوم انسانی بالاتر است. در شرایط احراز نخبگی 100 نفر توی ریاضی 50 نفر توی رشته‌های دیگر اگر توی کنکور سرا سری رتبه‌های بالاتری داشته باشند یکی از شرایط بحث استعداد برتر هست. در شرایط احراز نخبگی آنجایی که می‌گویید که این‌ها بالقوه نخبه هستند لازم هست بالفعل هم شود. همین جای سؤال دارد که این عددها چرا متفاوت هستند؟ و آیا ارزش بخش ریاضی دو برابر بخش مثلاً علوم تجربی و انسانی است؟! در شرایط بحث احراز نخبگی یک سری آیتم‌هایی دارد مثلاً نفرات اول المپیادها باشند، با آن‌ها موافق هستم و این‌ها به عرصه دانش‌آموزی برمی‌گردد.

مهری خاطرنشان کرد: در عرصه دانشگاهی که یک پله بالاتر است چه داریم؟ این هست که به لحاظ کیفی بهتر شود و به‌جای اینکه این را کم‌رنگ‌تر کنیم و معدل را ملاک قرار دهیم مثلاً ببینیم در بحث‌های پژوهشی یا تحقیقاتی که دانشجویان انجام می‌دهند کدام یک توانسته یک مشکلی را از جامعه حل کند. کدام ارتباط مناسب‌تری با صنعت یا بخش‌های مختلف اجتماعی برقرار کرده است و متناسب با پاسخ‌گویی به آن توانسته کاری انجام دهد. فردی که این کار خوب و خلاق را انجام می‌دهد شاید الزاماً جزو معدل‌های خیلی بالایی نباشد ولی کاری که انجام داده است کار خوبی است و نیازی از جامعه را برآورد می‌کند.

*استاندارد های دانشگاه‌ها در شناسایی نخبگان به چه شکل است؟ آیا این شناسایی از طریق رتبه کنکور انجام میشود یا فعال دانشجویی بودن و یا مقاله نوشتن؟

دکتر دراهکی گفت: ما برای اینکه یک نخبه را شناسایی کنیم باید مجموعه‌ای از ویژگی‌ها را در نظر بگیریم و به قول حافظ (بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی/مقبول طبع مردم صاحب نظر شود) بالاخره فقط معیارهای کمّی معیار شناسایی نخبگان نیستند. حالا دانشگاه‌ها که مخصوصاً ممکن است از بنیاد ملی نخبگان پیروی کنند، معیارهایی مثل رتبه کنکور، المپیاد یا معدل و ... دارند. یکسری معیارهای کمی هستند که نمی‌شود آن‌ها را کنار گذاشت؛ اما در کنار آن معیارهای کیفی که خانم دکتر هم به‌خوبی به آن‌ها اشاره کردند، مثل پشتکار و... لازم است. ما می‌بینیم در سطح جهانی کسانی موفق بوده‌اند که از شکست خسته نشدند. بالاخره جوان ماهم ممکن است بارها شکست بخورد و این نیاز به این دارد که اولاً جوان ما خودباوری داشته باشد و از سوی دیگر واقعاً خود دانشگاه یا مسئولین هم اعتماد داشته باشند. بالاخره ممکن است من یک پروژه‌ای یا یک طرحی داشته باشم و بارها به نتیجه نرسم اما خب مطمئنا برای مثال وقتی ما می‌خواهیم درختی مثل نخل را بکاریم، این درخت چندین سال طول می‌کشد تا به ثمر برسد. این‌طور نیست که به‌قول‌معروف (باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش/بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش) حداقل باید چهار سال یا پنج سال طول بکشد تا این درختی که ما کاشتیم به ثمر برسد؛ اما وقتی‌که به ثمر نشست ثمرش همیشگی و پایدار می‌ماند؛ بنابراین نیاز به اعتماد و زحمت دارد. هم جامعه باید زحمت بکشد و هم دانشگاه.

وی ادامه داد: من احساس می‌کنم همه جمعیت ما نخبه‌اند. تمام دانشجویان ما مخصوصاً در دانشگاه‌های برتر نخبه هستند و این وظیفه دانشگاه و درواقع سازمان‌های مرتبط هست که زمینه را فراهم کند که درواقع این استعدادها به ثمر بنشینند و هم امید داشته باشند؛ بالاخره از هدف‌های اصلی که استاد یا دانشگاه باید دنبال کند ترویج روحیه جمع‌گرایی به‌جای روحیه فردگرایی است. ما از اوایل انقلاب چیزی که به یاد داریم شهید حسین فهمیده است. چرا شهید حسین فهمیده باید نارنجک به کمر ببندد و زیر تانک برود؟ آیا ارزش فردی برایش مهم بوده یا ارزش جمعی، ملی و میهنی؟ بنابراین از یک‌سو ما باید ارزش‌های میهنی‌مان را تقویت کنیم. نخبه فقط برای خودش نخبه نیست بلکه برای یک جامعه سودمند است به خاطر همین است که باید دانشجو نخبه را حفظ کنیم. یک نخبه علاوه بر ارزش‌های اقتصادی که بر جامعه دارد، ارزش‌های اخلاقی هم دارد. علم باید همراه بااخلاق باشد. علم باید همراه با تواضع و فروتنی باشد. به گفته سعدی: «تواضع زگردن نوازان نیکوست/ گدا گر تواضع کند خوی اوست»

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه  نخبه ما باید تواضع داشته باشد و این روی نسل اثر می‌گذارد گفت: او باید دید نسلی، ایستادگی و غیرت داشته باشد. یکی از ویژگی نخبگی غیرت است. دانشگاه برای اینکه علاوه بر معیارهای کمی به معیارهای کیفی هم نظارت داشته باشد باید به ویژگی‌هایی مانند ویژگی‌های اخلاقی و فرهنگی و ارزشی هم دقت داشته باشد.

یکی از وظایف جهاد دانشگاهی؛ ترویج فرهنگ اسلامی در دانشگاه

خانم موسوی در ادامه این میزگرد گفت: ماهیت جهاد دانشگاهی بر بدنه‌ی دانشجویی استوار است. دانشجوها را از جهاد دانشگاهی بگیریم شاید خیلی سرپا نماند. در مورد بحث‌های فرهنگی مباحث فرهنگی مختلفی هم در دانشگاه علامه، هم دانشگاه‌های مختلف داشته‌ایم. در بخش‌های مختلف فرهنگ اجتماعی؛ جشنواره طریق جاوید، جشنواره بهار، همایش مهر باران، همایش پایداری خانواده، همایش تبیین حقوق شهروندی، همایش هجوم خاموش آسیب‌های اجتماعی، جشنواره نقش تن‌فروش، جشنواره طراحی مد و لباس زیبا و مسابقات ملی دانشجویان در سطح دانشگاهی، منطقه‌ای و بعد ملی برگزار می‌شود که یک سال دانشگاه علامه متولی آن شد. جشنواره داستان کوتاه زاینده‌رود در بحث فرهنگ دینی و قرآن از فعالیت‌های قرآنی هست. مسابقات مختلف بین اللملی قرآن و دانشجویان را داریم؛ جشنواره ملی قرآن دانشجویان، جشنواره مهدویت، جشنواره قرآن و هنر، سوگواره میعادگاه عاشورایی، همایش سیره نبوی و... .

فعالیت جهاد دانشگاهی در حوزه علوم انسانی

این استاد دانشگاه گفت:در حوزه علوم انسانی همان‌طور که در کل کشور کار شاخصی انجام نشده است در جهاد دانشگاهی هم این اعتراف را دارم که عقب هستیم. در چند سال اخیر ما وارد بحث‌های اقدام محور در این حوزه شدیم. در راستای کاهش آسیب‌های اجتماعی یک مثالی هم خدمتتان می‌زنم؛ اینکه میگویم باید تعاملی باشد، فعالیت در حوزه علوم انسانی مستلزم این است خواهانی هم داشته باشد. شما می‌دانید که به هرحال آن‌طرف هم افرادی هستند که ما برای آن‌ها این فعالیت‌ها را انجام می‌دهیم. یک‌طرفه نمی‌شود در حوزه علوم انسانی وارد شد.

*مجری: بله برخی مسئولین ما یک مقدار کم لطفی می‌کنند و شاید چون دغدغه آن‌ها نیست و دغدغه آن‌ها چیزهای مهم‌تری است. همان‌طور که از رئیس کمیسیون مجلس خواستیم بیایند و قبول نکردند و گفتند الان این موضوع دغدغه ما نیست. اگر الان دغدغه شما نیست پس کی می‌خواهد باشد؟!

*مهاجرت نخبگان چه تاثیرات منفی بر جمعیت ما دارد؟

دراهکی در این خصوص گفت: یک مثال ساده بزنم بعد بروم سراغ پیامدها. فرض کنید شما یک فرزندی را به دنیا بیاورید و 17 سال، 18 سال برای او زحمت بکشید و او را خوب تربیت کنید؛ و بعد یک‌باره این فرزند را از شما بگیرند. خوب به والدین این فرزند چه حسی دست می‌دهد؟ ما از یک‌طرف داریم درباره طرح جوانی جمعیت صحبت می‌کنیم و می‌گوییم جمعیت ما دارد کم می‌شود و میزان رشد جمعیت دارد کاهش پیدا می‌کند. ما آمدیم آن‌طرف دروازه را باز کردیم و همین‌طور جمعیتی که برای آن زحمت‌کشیده‌ایم و آن را به بار آورده‌ایم از کشور می‌رود و این خودش روی پویایی جمعیت تأثیر دارد. ما نباید به یک قشر خاصی محدود شویم. چه کسانی که به‌طور قانونی از کشور می‌روند، چه کسانی که متأسفانه به‌صورت غیرقانونی از کشور می‌روند که در سال‌های اخیر هم افزایش پیداکرده است؛ همه این‌ها سرمایه‌های جامعه ما هستند. از طرف دیگر مهاجرت علاوه بر اینکه روی پویایی جمعیت اثر می‌گذارد روی ساختار جمعیت هم اثرگذار است.

وی ادامه داد: از این بابت که کسانی که از کشور می‌روند جوان هستند؛ جمعیت جوان جمعیتی است که در سن ازدواج و فرزند آوری است. اصلاً خود مهاجرت به‌عنوان یکی از متغیرهایی که روی باروری تأثیر دارد توسط جمعیت‌شناسان مطالعه می‌شود. سیلندر ترکیب جنسی جمعیت هم به هم می‌ریزد. چه مهاجرت‌های داخلی چه مهاجرت‌های خارجی. اما بحث مهم‌تری که در کنار آن ما باید توجه داشته باشیم بحث کیفیت جمعیت است.

این استاد دانشگاه افزود: وقتی درباره نخبه صحبت می‌کنیم انگار داریم درباره مقام عالم صحبت می‌کنیم. چون اکثر مهاجران هم تحصیل‌کرده‌های دانشگاهی هستند. این افراد می‌توانستند علاوه بر تأثیرات علمی تأثیرات فرهنگی و اخلاقی بسیاری در جامعه بگذارند. این صحبت را همه ما شنیدیم که وقتی‌که یک عالم می‌میرد انگار یک عالم می‌میرد. وقتی‌که یک نخبه می‌خواهد از جامعه برود همین موضوع دیگران را هم تشویق به رفتن می‌کند و همین زنجیره ادامه پیدا می‌کند. مهاجرت شبکه‌ای شکل می‌گیرد. وقتی یک نفر می‌رود می‌بیند شرایط عالم بهتر است و امکانات بیشتر است، می‌آید بازگو می‌کند و بقیه هم می‌روند. هرچند که دوست نداشته باشد اما وقتی احساس بی‌عدالتی کند و به آن جایگاهی که می‌خواهد نرسد، می‌رود.

*از نظر شما نهادینه کردن بحث مهاجرت و جلوگیری از مهاجرت نخبگان نیازمند به کدام پیش زمینه‌های جمعیتی است؟

محمود مشفق، مدیر گروه جمعیت‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی: مهاجرت در یک تعریف ساده متأثر از دو عامل است، یکی دافعه‌های مهاجرتی و دیگری جاذبه‌های مهاجرتی. یکسری عوامل دافعه هست که باعث رانش جمعیت می‌شود و یکسری دافعه‌های جمعیتی به‌طور ویژه روی جمعیت اثر می‌گذارد. آن عواملی که به‌طور ویژه روی نخبگان می‌تواند تأثیرگذار باشد، می‌تواند به‌عنوان‌مثال در بحث این باشد که متناسب با تحصیلاتی که به دست آورده‌اند از جایگاه و منزلت مناسب در کشور خود برخوردار نباشند. همچنین می‌تواند عوامل اقتصادی باشد زیرا به هرحال یک نخبه وقتی به مرحله نخبگی می‌رسد، نود درصد نخبگان به عقلانیت اقتصادی روی می‌آورند. با توجه به آن تخصصی که برای آن زحمت‌کشیده‌اند و تحصیلاتی که به دست آورده‌اند در اینجا موقعیتش بهتر است یا در کشور دیگر؟

مشفق افزود: وقتی برآورد هزینه‌ها و فواید را ببیند، یک نخبه که شرایط زندگی، شغلی و کاری در کشور دیگری برایش مناسب‌تر است مسلماً ترجیح می‌دهد که به آن کشور مهاجرت کند. البته در این زمینه بسترسازی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای حفظ نخبگان لازم است. «نود درصد از توسعه صنعتی کشورها ناشی از ظرفیت‌های انسانی آن‌هاست.» یعنی شما وقتی ظرفیت‌های انسانی مؤثر خودتان را از دست می‌دهید، از 90 درصد پتانسیل توسعه بازمانده‌اید. پس بنابراین نخبگان وقتی می‌روند یک اثر بسیار معنادار در درجا زدن یا توقف توسعه یک کشور خواهند داشت.

وی در ادامه عنوان کرد: باز به‌عنوان مثال مطالعه‌ای که بانک جهانی انجام داده است و در 192 کشور این مطالعه انجام‌شده است، وقتی می‌آیند مؤلفه‌های مختلف رشد اقتصادی و رشد توسعه را در یک کشور قرار می‌دهند 64 درصد از رشد اقتصادی مربوط به سرمایه‌های انسانی است. وقتی ما می‌گوییم هم کمیت جمعیت مهم است، هم کیفیت جمعیت، به خاطر اینکه هم کمیت جمعیت به‌عنوان نیروی کار است و هم کیفیت جمعیت موجب حفظ آن نخبه ها است؛ یعنی آن جمعیت کیفی که ما باید حفظ کنیم و این‌ها می‌توانند در توسعه، تسهیل و ارتقای رشد اقتصادی هر کشوری تأثیرگذار باشند. در کنار آن 64 درصد که مربوط به سرمایه‌های انسانی است، 16 درصد ناشی از سرمایه‌های فیزیکی و 20 درصد مربوط به سرمایه‌های طبیعی است.

این استاد دانشگاه گفت: بنابراین ما متأسفانه در سال‌های اخیر نسبت به حفظ ظرفیت‌های رشد، حفظ آن سرمایه‌های انسانی، منفعلانه عمل کرده‌ایم. منفعلانه به دلیل اینکه درواقع داخل سیاست‌های کلی جمعیت ما بندی داریم یکی از بندها تشویق متخصصان خارج از کشور برای بازگشت است. حالا نه‌تنها ما آن تشویق را انجام نداده‌ایم بلکه دست روی دست گذاشته‌ایم عده زیادی از افراد که از دانشگاه‌های برتر و معتبر فارغ‌التحصیل می‌شوند، از کشور خارج شوند. می‌توان گفت آن جمعیت رسمی نخبگان هست که دارند فارغ‌التحصیل می‌شوند و خیلی از آدم‌ها را داریم که دانشگاهی نیستند و نخبه اقتصادی هستند. آدم‌هایی هستند که توی سرمایه‌گذاری صنعت، تحصیلات دانشگاهی زیادی هم ندارند و دارند سرمایه‌های خودشان را از کشور می‌برند.

مشفق افزود: این‌ها به خاطر چه چیزی جذب می‌شوند؟ به خاطر اینکه به این نتیجه رسیده‌اند که نخبگان در بحث توسعه اقتصادی و رشد فن‌آوری تأثیرگذارند. وقتی شما نخبگان را از دست می‌دهید باید با چندین برابر آن فناوری را بروید از کشور سنگاپور، انگلیس و... بخرید‌. ولی وقتی شما نخبه را نگه می‌دارید و زمینه را برای فعالیت او آماده می‌کنید، فناوری را می‌فروشید و فروش فناوری باعث توسعه می‌شود. ولی وقتی شما نخبه را از دست می‌دهید، علاوه بر این‌که دارید نیروی انسانی را از دست می‌دهید، سرمایه‌های اقتصادی را هم از دست می‌دهید؛ بنابراین توجه به حفظ نخبگان به نظر من باید در یکی از اولویت‌های اصلی دولت فعلی باشد. اینکه شرایط طوری فراهم شود که نخبه، آدم بااستعداد، کسی که مهارت برجسته‌ای را دارد جاذبه‌های کشور خودش آن‌قدر زیاد باشد که ترجیح دهد به‌جای اینکه به کشور دیگر برود، در کشور خودش فعالیت کند.

وی تصریح کرد: مهاجرت یک پدیده ساده‌ای نیست، مهاجرت یک پدیده بسیار سختی هست. شما می‌خواهید بروید در آن فرهنگ عجین بشوید، زبانشان را یاد بگیرید. درواقع نخبه‌ای که می‌رود آنجا حتی استثمار هم می‌شود، بهره‌کشی هم می‌شود. این تبعیض‌ها در همه کشور‌ها هست. مثلاً وقتی شما می‌روید داخل کشورهای اروپایی فکر نکنید آنجا همه‌چیز گل و بلبل هست. یک نخبه تا سازگار شود زمان می‌برد. نخبگان موتور محرک توسعه اقتصادی هر کشوی هستند. طبق مستندات علمی، بنیاد ملی نخبگان تعریفی تحت عنوان نخبگان را مطرح کرده است. برگزیدگان المپیادها، کنکور، 100 نفر برتر کنکور و... . ولی ما باید فکر اساسی کنیم. کار اساسی انجام دهیم که بتوانیم در حفظ نخبه‌ها موفق عمل کنیم.

*وظایف دولت چیست؟

 موسوی گفت: به‌تناسب با علل‌ مهاجرت نخبگان، دولت باید یکسری اقدامات انجام بدهد. یک‌بخشی از آن مربوط می‌شود به موضوعات اقتصادی نخبگان. درآمد و هزینه نخبگان در داخل کشور باید باهم همخوانی داشته باشد. نخبه فارغ‌التحصیل از کشور که نمی‌تواند مسکنی را برای خود اجاره کند یا نمی‌تواند ماشینی را خریداری کند، وقتی می‌تواند در جای دیگر پذیرش شود که زودتر وضعیت اقتصادی او بهبود یابد، مهاجرت می‌کند. چند سال باید منتظر بهبود اوضاع اقتصادی‌اش باشد؟! اگر قرار است آن‌ها را نگهداریم حداقل برای وضعیت مسکن و بهبود کیفیت زندگی این‌ها باید برنامه‌ای در نظر گرفته شود. بحث بهزیستی ذهنی هم در مورد نخبگان و هم در مورد باقی افراد، بحث خیلی مهمی است. بحث عدالت اجتماعی خیلی مهم است؛ اما بحث دیگری هم تحت عنوان احساس عدالت اجتماعی داریم که اعم از عدالت توزیعی و عدالت مراوده‌ای است. باید آن فرد نخبه این‌ها را حس کند و امید به زندگی در داخل کشور در او ارتقاء پیدا کند. این‌ها در بحث‌های روانی، اجتماعی، فرهنگی هست. دولت در این زمینه اهتمام دارد ولی این اهتمام تا زمانی که نقل‌قول و سخن گفتن باشد و بالفعل نشود کاری را از پیش نمی‌برد. اگر واقعاً ما از مهاجرت نخبگان این‌قدر احساس خطر می‌کنیم باید خیلی سریع‌تر از این‌ها وارد بحث‌های عملیاتی بشویم و کاری انجام بدهیم که بیشتر از این شاهد این امر نباشیم.

وی ادامه داد: البته برخی‌ها می‌گویند که کرونا باعث کاهش مهاجرت شد ولی خیلی نباید به این خوش‌بین بود؛ زیرا ممکن است شرایط کرونایی تمام شود و باز رفت‌وآمدها باز بشود و مهارت‌ها اوج بگیرد. اگر واقعاً قرار است اهتمام ویژه‌ای انجام شود باید سریع‌تر شکل بگیرد. اگر می‌خواهد شورایی تشکیل بشود یا.‌‌.. باید سریع‌تر انجام شود. نظام دانشگاهی و دولتی دانشجویان زیادی را وارد سیستم آموزش عالی کشور می‌کند، چندین سال از بهترین و طلایی‌ترین عمر افراد در نظام دانشگاهی می‌گذرد؛ بنابراین نباید دانشجو بعد از اینکه فارغ‌التحصیل می‌شود برگردد به زمان دیپلم که الآن من باید چه شغلی داشته باشم؟ خیلی از دانشجویان در این زمان می‌روند سمت یادگرفتن یکسری مهارت‌های متناسب با بازار کار. اگر قرار است کاری انجام شود باید سریع‌تر اتاق فکر خاص این موضوع تشکیل شود که به‌صورت عملیاتی وارد شویم.

*نقش اساتید چیست؟

دراهکی در این خصوص گفت: ما باید با یک دید بالاتری به پدیده مهاجرت نگاه کنیم. اینکه گناه یک اقلیتی را به‌پای اکثریتی بنویسیم شاید کار درستی نباشد. من تا جایی که می‌بینم اساتید ما این‌گونه نیستند و همان‌طور که فرزندشان را دوست دارند برای دانشجویان هم دلسوزی می‌کنند. نقشی که اساتید دارند واقعاً مسئولیت سنگینی هست. من از این دید نگاه می‌کنم زیرا در این شرایط باید به دانشجو امید بدهند. خود اساتید و قشر دانشجو هم مخالف هستند؛ زیرا یک‌بخشی از افرادی که در سال‌های اخیر از کشور خارج می‌شوند اساتید دانشگاهی هستند؛ بنابراین اولاً اینکه یک بخشی از ارزش‌آفرینی برمی‌گردد به جامعه و یک‌بخشی از آن‌هم بر عهده اساتید است. با توجه به صحبت‌هایی که در ابتدا کردیم همه اساتید ما تا جایی که من اطلاع دارم روحیه جمعی را تقویت می‌کنند. به قول آقای دکتر مشفق آن فردی که تحصیلات عالی پیدا کرد به‌نوعی به سمت عقل‌گرایی یا رویکرد اقتصادی می‌رود، اما در کنار آن یکسری ارزش‌های ملی هم داریم. اینکه ما بتوانیم این ارزش‌ها را به دانشجو منتقل بکنیم مهم هست.

وی با اشاره به اینکه این‌یک مسئولیت سنگینی است که اساتید دانشگاه بر عهده دارند و در این راستا هم تلاش می‌کنند گفت: اما اینجا بحث فرانهادی هست؛ یعنی دانشگاه دارد مسئولیتش را انجام می‌دهد و این نخبه را تربیت می‌کنند اما اینکه ما بگوییم دانشجو را اجبار کنیم که از ایران خارج نشود، نمی‌شود. در اینجا باید حس ارزش را داشته باشد. این تعامل باید بین نهادها وجود داشته باشد؛ انجمن مستقل وقتی جلسه‌ای را تشکیل می‌دهد من و آقای دکتر و خانم دکتر که حضور پیدا کردیم به خاطر ارزشی بوده است که برای دانشجو قائل هستیم و وظیفه ما هم هست؛ بنابراین طبق صحبتی که از حضرت علی علیه‌السلام نقل‌شده است که می‌فرمایند: «همه شما مسئول هستید.» همه ما در جایگاه خودمان مسئول هستیم. استاد در جایگاه خودش مسئول است. دانشجو در جایگاه خودش و مسئولین هم هرکدام باید در جایگاه خودشان پاسخگو باشند، هم نزد مردم و هم نزد خدا.

*چه میزان از مهاجرت‌هایی که به قصد تحصیل انجام می‌شود با بازگشت همراه است؟

مشفق گفت: بحث بازگشت نخبگان یک مسئله بسیار مهمی است و مطالعات علمی خیلی زیادی در مورد آن انجام‌شده است. متأسفانه وقتی ما مطالعات را می‌بینیم که در مورد میزان بازگشت فارغ‌التحصیلان دانشگاهی (کسانی که از phd گرفتند) ایران کمترین میزان بازگشت را دارد. به‌عنوان‌مثال در کره جنوبی و هندوستان که شرایط اقتصادی بدتری نسبت به ایران دارند میزان بازگشت نخبگان ایران از کشورهای دیگر کمتر از این کشورها و سایر کشورها است. البته این به خاطر دلایل مختلفی است. همچنین بحث دیگر، انگیزه‌های بازگشت است. وقتی نخبه‌ای چشم‌انداز روشن را در مقابل دیدگان خود نبیند و هنگامی‌که بازگردد اینکه چه درآمد، چه موقعیت شغلی و چه جایگاهی خواهد داشت یا وقتی‌که ما به ارتباط و تعامل نخبگان زیاد توجه نکنیم نخبه بازنمی‌گردد. به‌عنوان‌مثال وقتی‌که فردی ازاینجا به خارج برود، به‌طور مستمر باید با دانشگاه مبدأ خودش حداقل به‌صورت دانشگاهی در ارتباط باشد؛ یعنی اینکه تعامل علمی، رفت‌وآمدهای علمی و لزوم و ضرورت این کار بسته به این است که چقدر دانشگاه‌های کشور در شبکه‌های علمی دنیا قرار گرفتند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: وقتی‌که ما ببینیم مثلاً دانشگاهی از ایران در این شبکه علمی قرار ندارد و درون شبکه بین‌المللی بازمانده یا ارتباط ارگانیکی ندارد، هنگامی‌که نخبه‌ای به این شبکه نگاه می‌کند و می‌خواهد در دانشگاه از ایران مشغول به تحصیل شود و آن معیارها و استانداردهای بین‌المللی دانشگاه‌های مطرح دنیا را نمی‌بیند. پس یکی ایجاد شبکه‌های آکادمی بین‌المللی و دیگری ارتقای استانداردهای علمی آکادمی در سطح بین‌المللی است. این از وظایف وزارت علوم است و وزارت علوم باید کاری بکند که سطح دانشگاه‌های ما را به سطح معیارها و شاخص‌های بین‌المللی برساند و از آن‌طرف هم بحث امکانات و امتیازات اجتماعی و اقتصادی است که فرد از بازگشت خود می‌تواند به دست بیاورد. نکته‌ای که اشاره کردید اینکه اساتید دانشگاه چه نقشی می‌توانند داشته باشند؟ از طریق دانشگاه می‌توانند برای بازگشت دانشجو انگیزه ایجاد کنند؛ یعنی یکی از مهم‌ترین عواملی که در بازگشت نخبگان می‌تواند تأثیرگذار باشد، ایجاد انگیزه است.

وی ادامه داد: این انگیزه باز به بسترسازی بسترهای اجتماعی، اقتصادی، علمی و آموزشی نیاز دارد و به‌هرحال ما در یک بستر کلان قرار داریم اینکه مثلاً بگویید اساتید دانشگاه چه نقشی دارند به‌هرحال تمام وقایع اجتماعی به‌صورت چند علتی هستند و یک عامل اینجا تأثیر ندارد؛ که همه‌ی عوامل دست‌به‌دست هم می‌دهند در مبدأ و در مقصد و در مرحله ارزیابی، تصمیم‌گیری، برآورد وضعیت این‌ها همه تأثیر دارد. این فرد می‌تواند انتخاب کند که محل سکونت او کجا باشد؛ زیرا این حق مدنی او است. یک عده‌ای هستند که همیشه مهاجرت می‌کنند حالا به دنبال شرایط دانشگاهی یا زندگی بهتر هستند ولی با یک‌سری سیاست‌های اقتصادی، دانشگاهی، فرهنگی می‌توان این را تعدیل کرد؛ مسئله مهاجرت نخبگان یک مسئله ساده نیست که ما بگوییم اگر فلان کلید را بزنیم نخبگان نمی‌روند نمی‌توان جلوی آن‌ها را گرفت.

مشفق بیان داشت: آدم‌ها آزاد هستند و چه نخبه و چه غیر نخبه، محل سکونت و اقامت خود را در اختیار دارند، ولی انگیزه‌های بازگشت به منافع بازگشت برمی‌گردد و هر چه ما منافع بازگشت را بالا ببریم و هزینه‌ها را کمتر کنیم آن نخبه تمایل بیشتری به بازگشت به کشور دارد. و پس در سطح دانشگاهی هر چه این فراوانی در مراودات علمی را بالا ببریم نخبگانی که در خارج کشور هستند، هزاران نفر از نخبگانی که در خارج از کشور به تحصیل مشغول هستند، پژوهشگر، محقق و استاد دانشگاه هستند و این‌ها ظرفیت بسیار زیادی هست که می‌تواند باعث ارتقای سطح دانشگاه‌های کشور شود؛ بنابراین بسترسازی در بحث علمی، ایجاد منافع بازگشت و کاهش هزینه‌ها، توجه به موانع بازگشت، از عواملی هستند که ما باید به آن‌ها توجه کنیم و بتوانیم زمینه را فراهم کنیم که از آن ظرفیت نیروی انسانی که در خارج از کشور داریم در جهت توسعه کشور استفاده کنیم.

*سیاست‌های مورد نیاز برای مهاجرت معکوس چیست؟

مشفق در این خصوص گفت: ما باید اول به‌قول‌معروف صاحب‌خانه یعنی خودمان را حفظ بکنیم. بینید این سیاست‌ها می‌تواند در سه رده باشد. یک، سیاست‌های محدود کردن در مبدأ: ما در مبدأ در جایی که به‌هرحال دافعه‌های مهاجرتی هست تلاش کنیم دافعه‌ها را کم بکنیم و جاذبه‌ها را افزایش بدهیم. دو، یک سیاست دیگر بحث بازگشت است: اول ما باید شرایط بازگشت را فراهم کنیم. بازگشت به چند شکل می‌تواند صورت بگیرد. یک سری بازگشت‌ها هست که به شکل دائمی است. یک سری بازگشت‌ها موقت است. به‌عنوان‌مثال شما می‌بینید نخبگان و اساتید دانشگاه درهمه حوزه‌ها زمینه‌ای فراهم می‌شود که ارتباطات و مبادرات خودشان را با مؤسساتی که مرتبط باکارشناسان هست حفظ بکنند و از توانایی‌شان در جهت ارتقای کشور استفاده بشود.

وی افزود: ما اولین کاری که می‌توانیم انجام دهیم این هست که یک پایگاه اطلاعات از نخبگانی که در کشور نیستند تشکیل بدهیم؛ یعنی ما یک پایگاه داده داشته باشیم که بیینیم تمام ایرانی‌ها که در خارج از کشور هستند چه تخصصی دارند؟ در کدام کشورها هستند؟ به کدام کشورها می‌روند؟ سه، بحث زمینه‌های بروز شایستگی‌ها و توانایی‌ها: ما یک مفهومی داریم تحت عنوان اتلاف نخبگان، به فرض مثال فردی دکترای فیزیک گرفته است ولی کارشناس اداری می‌شود. این می‌شود اتلاف نخبگان. ما نباید نخبه را بیاوریم اینجا و تلف کنیم، نخبه را باید بیاوریم و بگوییم شما که در این زمینه تخصص دارید، در این زمینه فعالیت کنید. بنابراین درزمینهٔ بحث مهاجرت نخبگان گاهی نخبگان فکر می‌کنند دارند تلف می‌شود، استعدادشان، وقتشان، توانایی‌شان دارد تلف می‌شود بنابراین تصمیم به مهاجرت می‌گیرند. هر کشوری باید قدرشناس سرآمدان علمی، صنعتی، تجاری و اقتصادی کشور خودش باشد.

این استاد دانشگاه گفت: به‌عنوان‌مثال زمانی که یک ایرانی در دانشگاه یا مکانی مثل کانادا استخدام می‌شود، حقوق و ساعت کاری او مشخص است. برای این‌که بتواند برای خودش مسکنی داشته باشد به او وام با بهره کم می‌دهند. برای چه؟ برای این‌که آن فرد دیگر دغدغه نیازهای زیستی و اولیه زندگی را نداشته باشد و ذهنش آزاد باشد که بتواند در زمینه‌های علمی کار کند. بنابراین ما می‌بینیم که رزومه یک استاد دانشگاه خارجی، صد مقاله نوشته است، ولی استاد ما در اینجا به فکر این است که چطور کرایه‌خانه، یا قسط وام‌ها و یا هزینه‌های پزشکی را بدهد! یعنی بحث حقوق و مزایای نخبگان و پژوهشگران و اساتید دانشگاه‌ها باید در یک سطحی باشد که شأن و منزلت اجتماعی نخبه حفظ بشود.

وی در پایان گفت: ما نباید از نخبگان به‌عنوان دکوراسیون استفاده کنیم. ما باید نخبگان را در نظام مدیرتی کشور دخالت دهیم. در بحث تصمیم‌گیری‌های اقتصادی، بحث تصمیم‌گیری‌های فرهنگی و سیاسی، باید نقش داشته باشند از فکرشان استفاده شود. هر چه از فکر این افراد استفاده شود مقدار خطاهای ما در تصمیم‌گیری و اقدامات کمتر می‌شود و مقدار هزینه‌ای که به خاطر خطا و آزمایش می‌خواهیم بدهیم کمتر می‌شود. این به توسعه کشور کمک می‌کند.