ﺑﻪ ﮔﺰارش ﺧﺒﺮﮔﺰاری اﻗﺘﺼﺎداﯾﺮان
برترینها: یکی دیگر از باورهای غلطی که میتواند سبب تخریب رابطه شود و چه بسا منجربه طلاق و جدایی شود، این باور است که آدم باید رمانتیک ازدواج کند، در این صورت ازدواج خوبی خواهد داشت.
چراغها خاموش میشوند، پردهها بالا میروند و آهنگی آرام نواخته میشود، شمعها روشن میشوند و زن و مرد جوان در کنار هم به خورشیدی که در دریای آبی در حال غروب کردن است نگاه میکنند. آنها تصمیم میگیرند که به هم وفادار باشند و برای همیشه در کنار هم باشند، آنها عمیقا میدانند که هیچ وقت و هرگز خیانت نخواهند کرد، آن هامیدانند که هیچ وقت و هرگز از یکدیگر زده نمیشوند.
عشق آنها بی انتهاست، هیچ چیزی مانند تفاوت اقتصادی، تفاوت فرهنگی، مخالفت والدین، موقعیتهای اجتماعی، نمیتواند مانع آنها شود. عشق رمانتیک میتواند همه این موانع را رد کند، آنها بزرگترین لازمه ازدواج خوب را با خودشان دارند و عشق آنها روز به روز بیشتر و بیشتر خواهد شد
آنها همیشه به خاطر دارند که هیچ روزی بهتر و عاشقانهتر از روز آشنایی نیست، زیرا در این روز عشق رمانتیک اتفاق افتاده است. این تصویر الهام بخش بسیاری از جوانان و بزرگسالان در جامعه ما ست، آنها در جستجوی ازدواج رمانتیک و عاشقانه هستند و در نهایت به یک جدایی رمانتیک یا شایدهم نه خیلی رومانتیک میرسند.
مردان و زنانی که توقع دارند، ازدواجشان همیشگی باشد و همان احساس عاشقانه اولیه را داشته باشند، آنها وقتی که دچار تعارض میشوند به شدت ناامید میشوند.
آنها تصور میکردند که عشق رمانتیک سبب میشود که بر هر مانعی غلبه کنند,، چون عاشق هم هستند با همه مشکلات و ناکامیها کنار میآیند و اصلا دیگر مشکلی به وجود نمیآید. اما بعد از مدتی متوجه میشوند که شور و اشتیاق لذت بخش اولیه کم و محو میشود و وقتی که با واقعیتهای زندگی روبرو میشوند عشق رمانتیک از بین میرود.
بعضی از زوجین، احساس فریب خوردگی میکنند وقتی که احساسات عاشقانه تبدیل به روال عادی زندگی میشود آنها احساس ناامیدی و افسردگی میکنند احساس میکنند که ازدواجشان خالی شده است و تصور میکنند که باید جدا شوند و طلاق و جدایی را سرنوشت خود میدانند.
باید بدانیم که ازدواج تئاتر نیست، نمایش نیست، تیزر نیست
ازدواج ارتباطی علمی و جدی است، کسی که یاد گرفته است که انتظار داشته باشد او را به صورت نامحدود دوست داشته باشند و انتظار عشق بی پایان را داشته باشد وقتی که آن را به دست نمیآورد احساس ناامیدی وافسردگی و پوچی میکند.
بعضی از افراد تصور میکنند که کافی است که عاشق واقعی خود را پیدا کنند و حرفهای عاشقانه بشنوند آن وقت خوشبخت شدند. واقعیت این است که اینها همگی حرفهای بی اساس است. اصلاً چیزی بهنام زن یا مرد مناسب وجود ندارد. برای اینکه یک زندگی مشترک پرمعنا و شادی بخش با کسی داشتهباشیم صدها و هزاران نفر هستند که میتوانند مناسب باشند.
اما با این حال، چرا پس میزان طلاق انقدر بالا است و چرا افراد زیادی بدبینی ناسالمی درباره ازدواج دارند. زیرا افراد تصور میکنند که باید ابتدا عشق را پیدا کنند و فردی عاشق انها بشود یا خودشان عاشق کسی بشوند. واقعیت این است که آدمها باید عاشق شدن را بیاموزند، عاشق شدن غریزی یا فرایندی خودبهخودی نیست.
رسانهها وشبکههای اجتماعی تصویرهایی به ما نشان میدهند که به حالتی از شیفتگی اشاره میکند مرحله آذرخشی و آن را مبنای ازدواج موفق میدانند و در اکثر فیلمها میبینیم که دو نفر عاشق هم میشوند باهم ازدواج میکنند و فیلم به پایان میرسد.
یکی از آن باورهای غلط، «عشق در نگاه اول» است
در حالیکه باور درست این است که عشق برای رشد نیاز به زمان دارد شیفتگی یا جذابیت جسمانی احتمالاً در نگاه اول اتفاق میافتد اما عشق یعنی من این یا آن ویژگیهایی را در تو دوست دارم و برای من دوست داشتنیست، از بودن با تو احساس رضایت و غنی بودن میکنم.
عشق دیوانه وار مانند مجنون
فیلمها و ترانهها و قصههای زیادی را دیده ایم و شنیده ایم که عشق دیوانه وار را به نمایش میگذارد. عشقی که یک شبه یک شخصیت را کاملاً متحول میکند. عشقی که مبنای سعادت و خوشبختی دو نفر میشود.
بسیاری از افراد با رویای همین عشق رمانتیک سالهای سال در انتظار میماند و سالهای سال هم فریب میخورند.
کسانی که هدفشان فقط این است که عاشق شوند و یا کسی به آنها عشق میورزد تمایلی ندارند که مهارتها و آموزشها را برای غنی کردن رابطه بیاموزند آنها منتظر عشق هستند.
آنها تمایلی ندارند که مهارتهای زناشویی و عاطفی را بیاموزند تا بتوانند دوست داشتن و جذابیت را در روابط بین فردی خود را افزایش بدهند. آنها به این فکر نمیافتند که علایق و ارزشهای مشترک خود را رشد بدهند و گسترش بدهند تا از بودن با هم خسته نشوند.
عشق رمانتیک احساسی داغ و آتشین است و خیلی زود هم از بین میرود. اما محبت و علاقه شعلهای است که به آرامی میسوزد و روح و جان را گرما میبخشد و باعث امنیت و آرامش میشود.
وقتی که زوج با یکدیگر آشنا میشوند و ازدواج میکنند در همان سالهای اول ازدواج متوجه میشوند که همسرشان آن مرد یا زن رویایی که در ذهنشان داشتند نیست و کسانی که میتوانند با این واقعیت سازگار بشوند میتوانند رابطه بهتری داشته باشند.
اما کسانی که به شدت رمانتیک هستند نمیتوانند با این واقعیت کنار بیایند افراد رمانتیک درجستجوی مهربانی، امنیت و اشتیاقی هستند که در رویای آنها در عشق رومانتیک به دست میآید و آن وقت از ارتباط جنسی با او لذت میبرند.
گاهی اوقات آنها انتظار دارند که همسرشان نقش پدر، شوهر، مراقب دوست آرمانی آنها را ایفا کند. از نظر ما در روانشناسی عشق رمانتیک میتواند علامت مشکلات روان شناختی هم باشد. در فیلم هم میبینیم که زنی زیبا و پولدار با راننده شخصی ازدواج میکند. یا مردی بسیار پولدار با دختری بسیار فقیر ازدواج میکند.
بیشتر شما احتمالاً فیلم سیندرلا را دیده اید. اگر چه از لحاظ دموکراسی و حقوقی ما معتقد هستیم که زن و مرد برابر هستند، اما واقعیت این است که افرادی که از لحاظ طبقاتی خیلی با یکدیگر فرق دارند خیلی کم پیش میآید که مسائل مهم را مانند یکدیگر ببینند و این تفاوت دیدگاهشان تبدیل به یک مانع میشود.
مثلاً ممکن است که زنی که از طبقه کمتر مرفه با مردی مرفه ازدواج کرد توقع دارد که آن مرد همه چیز را بهبود ببخشد و هزینههای زیادی کند غافل از اینکه اگر او میخواست به شدت اهل خرج کردن باشد به ثروت نمیرسید.
یا مردی که دیپلم هم نگرفته با زنی که تمام اعضای خانواده اش متخصص هستند ازدواج میکند. این افراد احتمالا با مشکلات بسیار جدی روبرو خواهند شد، ولی چرا با این وجود با همدیگر ازدواج میکنند؟ چون که زیاد فیلم دیدند.
ما باید این نگاه رمانتیک را رها کنیم و باید به محبت و صمیمیت زناشویی توجه کنیم و آن را مبنای ازدواج موفق بدانیم
برای داشتن صمیمیت توجه و محبت زناشویی لازم است که چند ویژگی زیر را داشته باشیم:
۱. مهربانی
۲. توجه به همدیگر و توجه به رابطه
۳. سازگار شدن با عادات همدیگر
۴. فعالیتهای مشترک
۵. گفتگو به جای کنترل
۶. احترام متقابل نسبت به یکدیگر
اینها چیزهایی هست که باید بیاموزید و این طور نیست که اگر کسی عاشق شما بشود، یا شما عاشق بشوید خود به خود این چیزها در مغز شما یااو نصب شود.
در رابطه زناشویی روال روزانه لباس پوشیدن، خوردن، کارکردن، خوابیدن و عادات دیگر با همدیگر تداخل پیدا میکند. آنها باید یاد بگیرند چگونه سازگار شوند و یک چارچوب مشترک از عادات، اعمال و تجربهها خلق کنند که در آن چارچوب همدیگر را بپذیرند و توهم نداشته باشند.
لطفا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: برگرفته از یادداشتهای ارسطو رضایی در شبکه اجتماعی ویرگول