تنظیمات
تصویر
مشخصات خبر
اندازه فونت :
چاپ خبر
شاخه : اقتصاد
لینک : econews.ir/5x3134080
شناسه : 3134080
تاریخ :
بانک جهانی اعلام کرد: حجم اقتصاد ایران یک چهارم اقتصاد ترکیه اقتصاد ایران: داده های مطرح شده توسط بانک جهانی حجم اقتصاد ایران را یک چهارم اقتصاد ترکیه معرفی کرده است که جای نقد جدی دارد.

به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ،  منتظر این بودم که با اعلام عدد «جی‌دی‌پی دلاری ایران به قیمت بازاری دلار توسط بانک جهانی» تیترهای ژورنالیستی و هیجانی زیادی حول آن شکل بگیرد و ظاهرا گرفته است و احتمالا در روزهای آینده هم خبرهای زیادی حول آن دست به دست خواهد شد. ولی هر کسی که با شیوه تولید ناخالص داخلی آشنا باشد می‌داند که این عدد دقیق نیست! وظیفه کسی هم که خود را «اقتصاددان» معرفی می‌کند این نیست که چشم بسته آن را به مخاطب بفروشد بل‌که باید توضیح دهد که این عدد از کجا آمده و چرا قابل اعتماد هست یا نیست.

1-خب اول توضیح یک خطی غیرفنی بدهیم که چرا این عدد احتمالا غلط است. نرخ دلار بازار آزاد را در این چند سال همه به خاطر داریم، از ۳۵۰۰ به حدود ۱۲۰۰۰ و بعد به حدود ۲۵۰۰۰ تومان رسیده است. خیلی روشن و غم‌انگیز. حالا به هزینه سلمانی یا کرایه تاکسی یا کلاس زبان یا معاینه پزشک عمومی فکر کنید. آیا هزینه کوتاه‌کردن موی سر (و این نوع خدمات دیگر) در این ۴-۵ سال، نزدیک هشت برابر شده است؟ بعید می‌دانم. خب این چه ربطی به بحث ما دارد؟ این که یک خدمت مشخص (مثلا کوتاه کردن موی سر) در سال ۱۳۹۵ و سال ۱۳۹۹ به «قیمت ریالی روز» در حساب‌های ملی ثبت می‌شود ولی وقتی تقسیم بر نرخ دلار در این دو سال شود، «عدد دلاری» خیلی متفاوتی در دو سال به ما می‌دهد، در حالی که ماهیت فیزیکی خدمت یا مصرف (جزیی از تولید ناخالص ملی) دقیقا همان است و باید با یک عدد دلاری/ریالی در دو سال ثبت شود. فکر می‌کنم با این مثال ساده خوانندگان گرامی نکته نقد را حدس زده باشند.

2-پس چه اتفاقی افتاده؟ به خاطر مجموعه شرایط (از جمله تحریم‌ها)، قیمت دلار در این سال‌ها بسیار جهش کرده است که خب باعث تورم بالایی هم در جامعه شده است ولی قیمت بسیاری از خدمات و کالاهای داخلی لزوما با نرخ دلار بالا نرفته است. در نتیجه وقتی تولید ناخالص داخلی را اول به ریال حساب کنیم و بر دلار آزاد تقسیم کنیم، طبعا ارزش دلاری جی‌دی‌پی را خیلی پایین‌تر از واقعیت حساب می‌کنیم.

3- این خطای شناخته‌شده و بدیهی در محاسبه تولیدناخالص داخلی کشورهای فقیر و در حال‌توسعه و خصوصا کشورهای با یارانه زیاد است. برای همین است که معیار جی‌دی‌پی در این کشورها باید بر اساس شاخص PPP (شاخص قدرت خرید) بیان شود تا بتواند بین نرخ دلار مورد استفاده برای تبدیل و ارزش جهانی محصولات/خدمات داخلی آن‌ها ارتباط برقرار کند. با معیار PPP، ارزش تولید ناخالص داخلی ایران حدود «۱۰۰۰ میلیارد دلار» است!

4- حالا اگر بر حسب تغییرات درصدی سالیانه نگاه کنیم، اقتصاد ایران متاسفانه در سال‌های اخیر با رکود و رشد منفی مواجه بوده و کیک اقتصاد ایران در حال کوچک‌ شدن است. این یک واقعیت است. یک واقعیت خیلی مهم‌تر و جدی‌تر افت «رابطه مبادله Terms of Trade» است که خودش را در کاهش شدید قدرت خرید محصولات خارجی برای مردم ما نشان می‌دهد. بلی قدرت خرید خانوار متوسط ایرانی برای «کالاهای مبادله‌پذیر جهانی» مثل گوشی تلفن و لپ‌تاپ و  طلا... به شدت افت کرده است. مردم این را با گوشت و پوست خود لمس می‌کنند.

5- خب حالا دو آیتم ۵ (افت شدید قدرت خرید دلاری) و ادعاهای آیتم‌های قبلی را چه طور کنار هم بگذاریم؟ نکته این است که تولیدناخالص داخلی دو جزء اصلی دارد: خدمات و محصولات داخلی و مبادله خارجی. قسمت اول جی‌دی‌پی نسبتا اینرس است و به این راحتی کم و زیاد نمی‌شود (موجودی خانه‌ها و راه‌ها و مدرسه‌ها و پزشکان و معلمان و کارخانه‌ها و مزرعه‌ها و ... یک شبه کم و زیاد نمی‌شود.) ولی قسمت دوم (کالاهای وارداتی) با شوک‌های تجارت خارجی یک‌شبه خیلی بالا و پایین می‌شود. چون جی‌دی‌پی از جمع این قسمت تشکیل می‌شود، حتی در شرایط رکود هم افت آن تدریجی است و این طور نیست که ظرف دو سه سال، اندازه یک اقتصاد ناگهان یک سوم شود! (البته غیرمتخصصان چنین گزاره‌هایی را بیان می‌کنند.)

6-حالا اگر به آمار تولید ناخالص داخلی ایران به صورت ریالی (با قیمت‌های ثابت سال پایه) یا دلاری با معیار PPP نگاه کنیم، افت آن را می‌بینیم ولی این افت تدریجی است و اندازه اقتصاد ایران در یک دهه چیزی حدود ۲۰-۳۰ درصد کوچک شده است. ولی خب کاهش ۳۰ درصدی در ده سال خیلی متفاوت از یک سوم شدن ظرف ۲-۳ سال است. خود همین کاهش ۳۰ درصدی هم اصلا چیز کمی نیست.

7-حالا این‌که آیا اندازه اقتصاد ایران رتبه ۱۸ دنیا است یا ۵۰ ام، اصلا مساله ما نیست و به درد سیاست‌مداران و تبلیغات‌چی‌ها می‌خورد. مساله واقعی و دردناک این است که اقتصاد ایران رشد منفی دارد، نرخ تشکیل سرمایه منفی است، سفره مردم به سرعت در حال کوچک‌شدن است و فقر رو به گسترش است. این‌ها خودش را در کل جی‌دی‌پی به سرعت نشان نمی‌دهد ولی در اجزای آن نشان می‌دهد.