به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ،سلامت افراد و سلامت جامعه در گرو سلامت خانواده است. به گونه ای که اعضاء رشدیافته در خانواده های سالم، انعطاف پذیری و موفقیت بیشتری از خود در جامعه نشان میدهند.
در این چارچوب در نوشتار پیش رو که مصاحبه با حجت الاسلام علی سرلک عضو هیئت علمی دانشگاه هنر و مدرس حوزه و دانشگاه می باشد، به «شاخص های خانواده سالم و راه های دستیابی به آن» پرداخته شده است.
خانواده سالم چه ویژگی هایی دارد؟
حجت الاسلام علی سرلک: سلامت در خانواده طبیعتا ناظر به مسائل جسمی و بیماری و اینها نیست. ترکیب خانواده سالم طبیعتا نباید ذهن را ببرد به سمت سلامت درمانی یا بیماری و امثال آن، بلکه خانواده سالم خانواده ای است که نسبت افراد خانواده به هم یک نسبتی توام با حسن نیت و تفاهم و دارای ویژگی هایی که طرفین را در مواجهه با مشکلات، برای حرکت رو به جلو و پشت سرگذاشتن چالش ها پرانگیزه کند؛ در یک نظر خانواده سالم، خانواده توانمند، خانواده ای که قدرت حل مسائلشان را دارند و قبل از حل مساله، می توانند کشف مساله کنند و فهم مساله کنند و بفهمند که متناسب با توانایی ها و متناسب با برخورداری ها و محرومیت ها اولویت هایشان کدام هستند و توانشان را باید صرف چه مسائل اصلی کنند و صرف چه مسائلی نکنند.
به واقع خانواده سالم در یک کلمه، شاید عبارت باشد؛ از خانواده ای که علی رغم اینکه ممکن است مشکلاتی در آن وجود داشته باشد در آن تنش و تنیدگی و تلخی و سردی نیست. ممکن است سختی هایی باشد؛ اما سردی و تلخی در این خانواده به دلیل اینکه اعضای خانواده مخصوصا زن و شوهر در یک احساس تفاهم متقابل مسائلشان را درک می کنند و مسائلشان را حل می کنند. گاهی اوقات مسائل از جنس مشکلات است که خانواده سالم، خانواده ای است که اعضا در کنار همدیگر چالش ها و تنش هایشان را می توانند با توکل به خدا و با هم افزایی و با توان افزایی این مشکلات را برطرف کنند؛ گاهی اوقات هم مسائل از جنس مشکلات است بلکه از جنس فرصت ها است.
خانواده سالم خانواده ای است که موفقیت ها و پیشرفت هایشان را هم را می توانند بدرستی با آنها رابطه برقرار کنند. در یک کلمه خانواده سالم یعنی خانواده باظرفیت، خانواده ای که رواداری و تفاهم و همدلی در این خانواده به وضوح به چشم می خورد و طبیعتا رسیدن به این قله دامنه طولانی و البته گاهی اوقات دره ها و صخره های سختی را پشت سر خودش دارد که بالاخره یک خانواده سالم محصول برخورد صحیح با مشکلات و با فرصت ها است.
سبک زندگی متناسب برای داشتن خانواده سالم چه نوع سبک زندگی است؟
حجت الاسلام علی سرلک: شاید مهمترین ویژگی هایی که در یک خانواده سالم می توانیم برجسته کنیم و به آن تاکید کنیم موارد زیر است:
روحیه قناعت: داشتن روحیه قناعت و به دنبال تکاثر و تجمل و تفاخر و چشم و هم چشمی نرفتن، به واقع در تعبیر عرفی دوست داشتن داشتنی ها. اینکه با امکاناتمان هرچی که هست رابطه خوبی داشته باشیم؛ این اسمش قناعت است و حرصِ نداشتن ها را نخوردن، این در واقع می تواند خانواده ها را از تلاطم های بی شماری و بی جهتی نجات دهد.
همکاری و مشارکت: همکاری یعنی اعضای خانواده در کنار هم مسئولیت پذیر هستند و نقش های مکملی را در کنار هم ایفا می کنند. نقش های متفاوتی را ایفا می کنند. مثل قطعات پازل که تصویر زیبایی را می سازند. سبک زندگی خانواده سالم، سبکی است که نگاه های فراتر و فروتر و خادم و مخدومی وجود ندارد. رئیس و مرئوسی وجود ندارد. کسی به دیگری از بالا به پایین، نگاه نمی کند؛ و همه در فرآیندهای زندگی به اندازه توان و ظرفیت هایشان مشارکت می کنند.
ابراز محبت به یکدیگر: ابراز محبت و بیان علاقه هایی که باید بین زن و شوهر، بین پدر و فرزندان، فرزندان و والدین ، جاری باشد و اتفاق بیفتد. اعضا یک خانواده سالم ابراز محبت می کنند. زندگی شان به بی تفاوتی و بی خیالی نسبت به هم نمی گذرد. در برابر احساساتِ هم، واکنش نشان می دهند؛ و نسبت به خوشی های هم شادند و شادمانند؛ و غمها شان یک نفره نیست. غمها شان شریک غم و غمخوار دارد. در سطح زندگی خانواده سالم، حتما آدم ها، اعضای یک پیکرند. اگر ما این را راجع به یک جامعه، به معنای بزرگی و بنی آدم می گوییم؛ این به طریق اولی در فضای خانواده، خلاصه، بنی اٌسرَه ، به معنای خانواده در زبان عربی، فرزندان یک خانواده، ابناء یک خانواده، که زن و شوهر هم شامل آن می شود. اینها اعضای یک پیکر هستند و خلاصه یک تن هستند و یک جسم را تشکیل می دهند.
باخبری از یکدیگر: یکی دیگر از وجوه سبک زندگی خانواده سالم، این است که در بین این خانواده، گفتگو یک عنصر فعال است؛ و با هم حرف می زنند. نسبت به هم گوش هستند؛ و اٌذٌن به تعبیر قرآن، هستند و حرف های همدیگر را می-شنوند . می شنوند؛ یعنی شنونده فعال هستند؛ نه یعنی صرفا یکسری حرف بینشان رد و بدل شود. دیالوگ به معنای واقعی کلمه اش. یعنی حرف ها رد و بدل می شود و از هم خبر دارند و نسبت به هم بی خبر نیستند.
داشتن برنامه بندگی. در یک خانواده سالم اعضا نسبت به رابطه خداوند متعال و بندگی حساب و کتاب دارند. برنامه بندگی دارند در کنار هم به اولویت توجه به خدای متعال، به مبدا غیب، به کسی که تمام این نعمت ها، نعمت همسر، نعمت فرزند، نعمت والدین را به آنها داده به او توجه و اعتنا دارند و عبادت می کنند. آیین پرستش در میان خانواده سالم و سبک زندگی آنها یک آیین پرستش جا افتاده و با رونقی است.
دانش افزایی. یک ویژگی دیگر خانواده سالم این است که ذهنشان و فکرشان را رشد می دهند. اهل مطالعه هستند. اهل فکر کردن هستند. اهل مجالست علمی هستند. کتاب می خوانند و مطالعه می کنند و با کسانی که اهل علم هستند مراوده می کنند. در فضاهای رسانه ای پیگیر مطالبی هستند که به دانش آنها بیفزاید. فضای مجازی را صرف وقت گذرانی و سرگرمی نمی دانند. بلکه فرصتی برای علم آموزی، فهم جدید و نگاه جدید می دانند.
تلاشگری و پویایی. خانواده سالم حتما خانواده ای است که تلاشگر هستند؛ و اعضا خانواده کوشش می کنند. برای جامعه مفیدند. توانایی بدست می آورند. مهارت دارند. در جامعه نقش موثر دارند. این خیلی چیز مهمی است که اعضای یک خانواده سالم بتوانند در جامعه اشان و در محیط های بزرگتر، انسان هایی باشند که بقیه به آنها نیاز دارند. مهارت آموزی و خدمت گذاری به دیگران جزء ویژگی های خانواده سالم است.
جنب و جوش، تفریح و نشاط داشتن. جنب و جوش و تفریح چه در قالب ورزش و چه در قالب تفریحات سالم، بیرون رفتن، سفر رفتن، اینها جزء ویژگی های خانواده سالم است که نسبت به خاطره آفرینی برای همدیگر و خاطره سازی برای همدیگر، اهمیت قایل می شوند. خانواده سالم خانواده ای است که نشاط جسمی و نشاط عمومی هم دارند. ورزش می-کنند. تفریح می کنند. با هم سفر می کنند. برای همدیگر خاطره سازی می کنند.
نقش پدر و مادر و فرزندان در شکل دهی به خانواده سالم چگونه است؟
حجت الاسلام علی سرلک: به صورت کلی و اصلی باید بدانیم که وظیفه مدیریت خانواده در درجه اول به عهده پدر خانواده، مرد و شوهر است. اگر خانواده دو نفری زن و شوهر باشند، به عهده شوهر است. اگر خانواده فرزندان هم داشته باشند؛ به عهده پدر است. تعبیری که مرحوم علامه جعفری دارند برای خانواده خیلی تعبیر هوشمندانه و رسایی است. یک خانواده سالم، خانوادهای است که به صورت شرکت سهامی عمل می کند. منتهی مدیر عاملش مرد است. یعنی اعضا همه در فرایند تصمیم ها موثرند؛ حضور دارند، نقش دارند و باید داشته باشند؛ بر اساس تجربه میدانی و به صورت طبیعی که در همه فرهنگ ها با تنوعات فراوانی که دارد تقریبا به رسمیت شناخته شده است این است که مدیریت خانواده به عهده مرد است.
البته استثنائاتی را هم داشتیم؛ زنانی که بسیار مدیرتر یا مردانی که توان مدیریتی نداشتند. بر این مساله قرآن هم تاکید کرده است که «اَلرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» مرد باید ظرفیت وجودی اش به گونه ای باشد که زن یا خانواده به او تکیه کنند. ناخدای کشتی زندگی در تلاطمات پیش روی اش بر اساس تجربه کلی در همه فرهنگ ها، و هم بر اساس توصیه های دینی مرد باید باشد و البته مرد باید خود را به این شایستگی و توانمندی برای عبور دادن زندگی از چالش های درونی و بیرونی برساند. پس نظام قدرت در خانواده سالم، نظامی است که بر اساس اولا مشارکت همه اعضا، بَعد نظر دادن، بَعد همراهی، بَعد همدلی، در طرح نظراتشان همه باید مشارکت کنند؛ و به هرحال آنجا که نیاز به یک تصمیم نهایی است؛ این حق طبیعی را برگرفته از آموزه های دینی، باید برای مرد قائل شویم. چه اینکه مرد در برابر خانواده مسئولیت های بزرگتری نسبت به بقیه دارد. فرض کنید مثلا به لحاظ دینی، همین تامین نفقه که وظیفه و مسئولیت مرد است طبیعتا او را در کنش میدانی باید مبسوط الید عمل کند تا بتواند بحث وظایفی که به عهده اش است ظرفیت روحی و آرامش بیشتری داشته باشد.
البته بزرگترین قدرت در خانواده، قدرت محبت است که قرآن می فرماید: «وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» این موده و رحمت بزرگترین قدرتی است که در یک خانواده می تواند اعضا را همدل و همراه همدیگر قرار دهد. اگر نقش پدر را در خانواده بزرگترین نقش برای تامین و پشتیبانی کردن بدانیم؛ طبیعتا نگاه پدر گسترده تر است؛ به اقتضائات بیشتری توجه می کند. مثلا گاهی اوقات بین بچه ها اختلاف نظر بوجود می آید؛ و گاهی اوقات هردو شان اشتباه می کنند. یا یکی از آنها اشتباه می-کند؛ به هرحال پدر در جایگاه مدیریت زندگی، طبیعتا گاهی اوقات باید به یکی از این دو نفر، یا به هردو این دو نفر برای اینکه خانواده از سلامت و آسودگی خودش، از آن بهداشت روانی خودش فاصله نگیرد و دچار رفتارهای غلط و رفتارهای پرخاشگرانه نباشد، لازم است که یک مطالبی بگوید و گفتن آن مطالب، طبیعتا بر اساس شناخت بیشتری است که این مرد نسبت به فرزندان خودش یا به تعبیری صخره هایی که سر راهش است یا امواجی که دارد می آید نسبت به آنها اشراف و شناخت بیشتری و بالاتری دارد و طبیعتا یک پدر موفق و یک همسر موفق، همسری است که سویه های فردی اش کم است.
یعنی آن عدالتی که لازم است به خرج دهد و آن بینابین بودن و آن نگاه میانجیگری و کدخدامنشی و الفتی را که باید بوجود آورد. طبیعتا باید یک پدر فراغت بیشتری بگذارد نسبت به اعضای خانواده، که بتواند تعادل ایجاد کند. تا اینکه این نقش را به یکی از فرزندان بدهیم. خیلی پیداست که اولا او نسبت به پدرش و نسبت به مادرش آن فرزند چگونه می-تواند آن اشراف را اعمال کند. ثانیا خیلی از فرزندان سویه های شخصی خودشان را پیگیری می کنند؛ که البته این طبیعت ماجرا است و به معنای این نیست که همه پدرها عادلانه برخورد می کنند. یا همه فرزندان ممکن است در همه برخوردهایشان جزء نگر باشند. تعبیر آیت الله حائری شیرازی تعبیر قشنگی است. در مثال کشتی، مدیریت کابین با مدیریت عرشه خیلی فرق می کند. مدیریت کابین یعنی کسانی که با وسعت دید بیشتری و با تجربیات فراوان تری می توانند مجموعه این کشتی را حرکت بدهند.
این متفاوت از مدیریت عرشه است که یک ملوان باید بادبان ها را جابجا کند. بالاخره مدیریت خانواده از جانب پدر به منزله مدیریت کابین و مدیریت کلان ماجرا است؛ و این در همه جوامع علی رغم فرهنگ ها و مذاهب گوناگونی که دارند؛ مرد محور خانواده است. به معنای اینکه باید باشد یعنی باید صلاحیت های لازم را بدست آورد. در دین ما نسبت پدر و مادر، تکریم های فوق العاده ای از طرف فرزندان تجویز شده است: « فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا » اصلا تنها جایی که خدای متعال در قرآن شٌکر خودش را با شٌکر یک بنده، شٌکر یک انسان معمولی نزدیک کرده است؛ شکر پدر و مادر را نسبت به فرزندان خواسته یادآوری کند؛ « أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ » ، بلافاصله بعد از شکر نسبت به خودش، شکر نسبت به پدر و مادر را خدای متعال توصیه و امر کرده است.
فضای مجازی چه تاثیراتی بر خانواده دارد؟
چه قبول داشته باشیم چه قبول نداشته باشیم فضای مجازی موجود با این سخت افزار و نرم افزارها و با این محتوای متوسط و ضعیف و گاهی اوقات اشتباه، بلای خانمانسوز فضای خانواده شده است. یعنی خانواده ها را به فردیت و تنهایی و تک روی عملا کشانده است و فضای مجازی موجود متناسب با میزان استفاده ای که از آن می شود. برخی بطور متوسط، روزی ۵ ساعت، مصرف فضای مجازی دارند؛ و این خیلی چیز عجیبی است. این یعنی ضرورتش خیلی زیاد است. رسانه به عنوان یک متغیر موثر در فرهنگ سازی به طور کلی می توانیم بگوییم باید خانواده محور باشد.
خانواده یک محور و یک اولویت است و باید عملا خانواده را بشناسیم و بعد هم نسبت به آن با دقت و ظرافت فراوان و با وسواس زیاد تولید محتوا کنیم. فضای مجازی در شرایط فعلی یک تهدید است. علت آن این است که ما با آن منفعل برخورد می کنیم؛ و اصلا آماده اش نبوده ایم و گاهی انکارش کرده ایم؛ و الان در میان امواج سهمگین این پیام ها یا بازار پیام، فضای مجازی عملا یک تهدید است. تردیدی نیست که خانواده آسیب زیادی خورده است؛ خطرهای زیادی را تجربه کرده است.
* کلام آخر
مواردی همچون "روحیه قناعت ، همکاری و مشارکت، ابراز محبت و باخبری از یکدیگر، برنامه بندگی داشتن، دانش افزایی، تلاشگری و پویایی، جٌنب و جوش و تفریح و نشاط داشتن" به عنوان معیارهای سبک زندگی خانواده سالم است و هرچه یک خانواده به این معیارها نزدیک تر است از سلامت بیشتری برخوردار است. به عنوان مثال وقتی تفریح می گوییم. اعضای خانواده یک برنامه هفتگی، ماهانه، سالانه، برای سفر به عنوان یک موضوع مشترک خاطره آفرین داشته باشند؛ مثلا وقتی بحث پرستش و عبادت خداوند متعال را به عنوان یکی از فاکتورهای خانواده سالم مطرح می کنیم. معنایش این است که متناسب با شرایط خانواده تلاوت قرآن، نماز اول وقت و ... در برنامههای خانواده قرار گیرد. یک ویژگی باید در این برنامهها باشد و آن ویژگی انعطاف است. تا همه خانوادهها بتوانند همه این راهکارها را با الگوهایی که مد نظر ماست، انجام دهند.
یک برنامه موفق آن است که انعطاف داشته باشد و بتواند خودش را در شرایط متفاوت جلو ببرد. بسیاری از ما این اشتباه را مرتکب می شویم فکر می کنیم اصالت با برنامه است. نه خیر، اصالت با آن تغییری است که کسی آن برنامه را استفاده می-کند. اصالت با آن است که آیا او حس خوبی دارد؛ رو به پیش است. در حال حرکت است. به همین دلیل الان در مدیریت خرد، می گویند، چون ما قطارها را نمی توانیم برای تعمیر نگه داریم؛ باید روشی را یاد بگیریم و آنها را در حال حرکت را تعمیر کنیم اگر اخلالی در چرخ ها و پیچ و مهرهها بوجود آمده است. اینکه در مسیر و همراه با حرکت تصحیح کنیم و تغییر بدهیم. باید دستمایه ای برای تصمیم و عمل داشته باشیم و راهکارهایمان هم باید انفعال درونی و حالت داینامیک و پویایی را داشته باشند؛ که کسی در انجام دادن یا ندادنشان فکر نکند همه چیز را بدست آورده یا همه چیز را از دست داده است.
پژوهشگر: مهدی ناجی