به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ، مهدی محمود اقدم پژوهشگر اجتماعی فرهنگی در یادداشتی به چگونگی مواجهه آموزش و پرورش با آموزش آنلاین در دوران پساکرونا پرداخت و نوشت: شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان و انتشار گسترده آن بسیاری از شئونات زندگی و هنجارهایی که به آن عادت کرده بودیم را کاملا تغییر داد. یکی از این تحولات عمیق، در سیستم آموزشی کشور رخ داد که نتیجه آن آموزش دانشآموزان در فضای مجازی به شیوه آنلاین است.
تا پیش از شیوع ویروس کرونا کمتر کسی فکر میکرد که دانشگاهها و مدارس برای ماهها تعطیل شده و این حجم از فعالیتهای آموزشی به فضای مجازی منتقل شود؛ حتی در هفتههای ابتدایی همهگیری این بیماری نیز عدهای تعطیلی مدارس را موقتی میدانستند و آموزش آنلاین امری محال به نظر میرسید.
با این حال، اکنون نزدیک به 16 ماه است که دانشآموزان سر کلاسهای مجازی مینشینند، یک سال تحصیلی کامل را به این شیوه گذراندند و از این نظر تجربهای خوب را در اختیار داریم.
در این نوشتار سعی شده تا ضمن بررسی شرایط آموزش و پرورش پساکرونا، قوانین و ضوابطی که باید برای مسیر پیشرو درنظر گرفته شود مورد بررسی قرار گیرد.
واکسیناسیون عمومی با سرعت قابل قبولی در دنیا و ایران در حال انجام است و به نظر میرسد که با تولید انبوه واکسن ایرانی به زودی شاهد واکسینه شدن ایرانیان و کاهش جدی ویروس کرونا در کشورمان باشیم. یکی از نتایج این موضوع، بازگشایی دوباره مدارس و حضور دانشآموزان در کلاسهای درس است اما باید این سوال را پرسید که شرایط آموزش و پرورش ما پس از همهگیری کرونا چه شکلی خواهد بود و چه تفاوتهایی با قبل از آن دارد؟ آیا تجربهای که در آموزش آنلاین کسب شده است، به تاریخ میپیوندد یا میتوان باز هم از آن استفاده کرد؟ اگر قرار است آموزش آنلاین را به عنوان یکی از شیوههای آموزش درنظر بگیریم، چه ضوابط و قوانینی را برای آن باید درنظر بگیریم؟
پس از کاهش بیماری به واسطه واکسیناسیون، انتظار خانوادهها این است که مدرسهها دوباره بازگشایی شده و دانشآموزان به صورت حضوری تحصیل کنند، اما سوال مهم اینجاست که آیا میتوان دستورالعملهای بهداشتی را به نحوی در مدرسهها رعایت کرد که کسی مبتلا نشود؟ ماجرا زمانی پیچیدهتر میشود که بدانیم جهشهای جدید ویروس ممکن است از واکسیناسیون نیز عبور کرده و بیماریزایی کنند. اگر چه بیماریزایی به دلیل دریافت واکسن، شدت به مراتب کمتری خواهد داشت اما باز هم باید راهحلهایی دقیق و علمی برای رعایت دستورالعملهای بهداشتی در مدارس اندیشیده شود.
در این بین، دولت سهم مهمی دارد و باید با اختصاص بودجه ظرفیت مدارس را بیشتر کرده تا فاصلهگذاری اجتماعی رعایت شود. همچنین باید تدابیر بهداشتی جدیدی برای حضور دانشآموزان در مدرسه اندیشیده شود تا نگرانیهای والدین بابت حضور فرزندشان در مدرسه به حداقل برسد.
از سوی دیگر، حضور در مدرسه و آموزش چهره به چهره در کلاس درس، روش سنتی است که سالهاست در آموزش و پرورش ما مورد استفاده قرار میگیرد. اگر ویروسی به نام کرونا شیوع پیدا نمیکرد همچنان به این شیوه عمل میکردیم اما حالا که فرصتی فراهم شده است تا تجربه آموزش آنلاین را هم داشته باشیم، باید آن را مزیتی نسبی برای سیستم آموزشی خود قلمداد کرده و مکملی برای آموزش حضوری بدانیم.
برای مثال بسیاری از دانشآموزان که در مناطق کوهستانی زندگی میکنند، در فصل سرد سال برای حضور در مدرسه باید با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کنند. میتوان با گسترش زیرساختهای اینترنت در این مناطق و ارائه امکانات بهتر به آنان، بخشی از سال تحصیلی را به این شیوه برگزار کرد تا از خطرات و عواقبی که دانشآموزان را تهدید میکند، جلوگیری کرد.
همچنین میتوان فعالیتهای فوق برنامه مدرسه که معلم امکان اجرای آن در کلاس را ندارد به همین شیوه دنبال کرد. آموزش آنلاین فرصتی را فراهم کرده تا دانشآموزان فعالیتهای فوق برنامه خود را در قالب فعالیتهای گروهی و تیمی دنبال کنند و نباید از این ظرفیت غافل شد. برای مثال میتوان کلاسهای مهارتی را در ساعات بعدازظهر و در فضای مجازی برگزار گرد.
چه خوب است که در آموزش آنلاین، معلمین بیشتر از گذشته، خود را ملزم به استفاده از مدیای تصویری و ویدئویی کنند که در آن صورت کیفیت آموزش بالاتر میرود. نسل جدید به واسطه ارتباط عمیقتری که با اینترنت و فضای مجازی دارد، بهتر میتواند با آموزش آنلاین ارتباط برقرار کرده و راحتتر مطالب درسی را فرا بگیرد.
در آموزش برخط توجه به چند نکته ضروری است:
1- عدالت آموزشی: در روزهای شیوع ویروس کرونا که مدارس مجبور شدند به سمت آموزش آنلاین بروند، دیده میشد که بعضی مدارس غیرانتفاعی سامانههای قوی فراهم کرده و خیلی سریع آموزش آنلاین را آغاز کردند، این موضوع در حالی است که بعضی مدارس دولتی به واسطه محدودیت در منابع مالی امکانات کمتری داشتند. آموزش و پرورش با حمایت از مدارس دولتی و ارائه خدمات سامانهای به آنها باید در جهت گسترش عدالت آموزشی گام بردارد تا مبادا هیچ دانشآموزی در هیچ جایی از کشور عزیزمان محروم از تحصیل بماند.
2- لزوم آموزش و افزایش سواد رسانهای: بر پایه آمار سازمان تنظیم مقررات رادیویی در سال 1399، شمار کاربران اینترنت در ایران از 78 میلیون نفر فراتر رفته و از هر 100 نفر ایرانی 94 نفر از اینترنت بهره میگیرند. در این میان 25 تا 30 میلیون نفر از کاربران ایرانی، کودک و نوجوان هستند. شیوع ویروس کرونا و آموزش غیرحضوری نیز کمک کرد تا حضور این قشر در فضای مجازی دوچندان شود. با درنظر گرفتن این موضوع که فضای مجازی تهدیدها و آسیبهایی را برای این قشر آسیبپذیر دارد، باید مراقبتهای بیشتری صورت گیرد. آموزش سواد رسانهای به کودکان و نوجوانان راهی است که کمک میکند بر این مشکل فائق آییم.
اکنون در پایه دهم از متوسطه دوره دوم درس سواد رسانهای گنجانده شده است اما به دلیل عدم نظارت دقیق، برگزاری این درس جدی گرفته نمیشود. علاوه بر این لازم است که دورههای آموزشی ویژه والدین برگزار شده تا ضمن یادگیری سواد رسانهای این مطالب را به فرزندان خود منتقل کنند.
3- فراهم کردن زیرساختهای ارتباطی: از آنجا که مهمترین اصل در آموزش آنلاین، دسترسی به اینترنت است، دولت وظیفه دارد که زیرساختهای لازم برای گسترش اینترنت را در سراسر ایران را فراهم کند. باید هزینه اینترنت برای دانشآموزان و معلمین رایگان شود تا از این نظر کسی دچار هزینههای اضافی برای تحصیل خود نشود.
کلام آخر این نوشتار این که آموزش آنلاین در بستر فضای مجازی علیرغم تمام کم و کاستیها، تجربه خوبی را برای نظام آموزشی ما رقم زد. باید بپذیریم که امروز به واسطه گسترش روزافزون اینترنت، آموزش آنلاین یکی از شیوههای نوین آموزشی بوده و نمیتوان آن را نادیده گرفت. علاوه بر این، پس از پشت سرگذاشتن یکسال کامل تحصیلی با همین شیوه، نسبت به نقاط ضعف و قوت این شیوه از آموزش کاملا آگاهیم، پس نباید به همین راحتی این تجربه را به دست فراموشی سپرد. البته آموزش آنلاین دارای کمبودهایی است که باید آنها را جبران کرد.