به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ، علی ربیعی سخنگوی دولت در یادداشتی با عنوان «صندوق و مخالفانش» نوشت: ۱- انتخابات ریاستجمهوری در این ایام زمینهساز طرح یکی از مبرمترین مسائل و یک اصل بنیادین است که همچون نخ تسبیح یا عنصر پیونددهنده، ثبات و آینده ایران را تضمین میکند. فارغ از هیاهوی رقابتها و به قدرت نشستن کدام فرد یا جریان، مساله مهم برای تفکرات دلسوز و درازمدت نگر میتواند «نسبت بین امروز و آینده ایران با اصل صندوقهای رأی» باشد. از چند ماه قبل جسته و گریخته میشنویم که میگویند این بار باید به سمت یک «انتخاب بهتر» حرکت کرد تا «انتخابات بهتر» و برخی حتی «انتخاب بهتر» را در عدم تحقق انتخابات بهتر جستجو میکنند. این نوع نگاهها نگرانیهای زیادی پدید میآورد.
فضای انتخابات با این استدلالها و همراه شدن آن با آثار تحریم بر زندگی و معیشت و خستگی ناشی از کرونا و تسری نوعی ناامیدی به اینکه چشماندازی برای آینده متصورنیست، مسائل نگرانکنندهای است تا جایی که میشنویم برخی حتی از کاهش مشارکت گسترده مردمی ابراز نگرانی نمیکند.
۲- از زمان شکلگیری دولت مدرن در ایران درباره صندوقهای رأی به عنوان منبع اداره جامعه دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. پیش از انقلاب اسلامی، «میانجی» به نام صندوق در نسبت بین حکومت و مردم بیمعنا بود و تکیه بر نوعی باستانگرایی بنیادگرایانه و ناسیونالیسم متورم شده در شعار اما در عمل کشور بدون مردم، فلسفه ساخت قدرت را تشکیل میداد. در هیچیک از ارکان قدرت، صندوقها نه معنا و نه تأثیری در اداره امور داشتند و این بیمعنایی از سطح کلان سیاسی حتی در صندوقهای صنفی هم تجلی یافته بود. در تاریخ سیاسی ایران با این نوع نگرش، صندوقها عامل برهمزننده نظم شناخته شده بود و بدون نقش مردم، قدرت ملی بیشتر معطوف به نقشآفرینی در زنجیره امنیت جهانی بود.
رویکرد اصیل انقلاب پس از پیروزی، تعریفی ناب از میانجیگری ملت - دولت را به ارمغان آورد. اما از همان دوره نیز با نحلههای فکری متفاوت و حتی متعارض روبرو شد که حتی تا امروز نیز این فراز و نشیبها از منظرهای مختلف ادامه یافته است.
این انقلاب یک تعریف مشخص از مفهوم ملیت ایرانی و هویت ملی را به عرصه تاریخ آورد که کاملاً بیسابقه و مردمسالارانه بود. مرحوم امام خمینی (ره) در مقابل تعریف شاهانه و آریامهری از ایران که به ایران باستان و به ملت باستان و غیرموجود در لحظه حاضر تکیه داشت و مشروعیت خود رابه طور ناشیانهای به یک تاریخ باستانی گره میزند، از خودِ ایران واقعاً موجود و از خود ایرانیان به صحنه آمده سخن گفت و در مقابل رویکرد شاهانه «ایران منهای ایرانیان» از هستیِ نسلی نسلهای حاضر دفاع کرد و گفت ایران یعنی همین نسل حاضر، یعنی همین ایرانیان که به صحنه تاریخ وارد شدهاند و حق تعیین سرنوشت خود را میطلبند نه آن «ایران تاریخی» و ایران انتزاعی و خیالی که در مخیلهٔ شاه به نحو منتزع و مجرد از ایرانیان ساخته شده است.
۳- اولین عناد و تضاد با صندوق رأی به جریانات اسلحه به دست که خود را انقلابی حرفهای میدانستند باز میگردد. اگر به سالهای نخست انقلاب اسلامی برگردیم، حساسیت ضد انتخاباتی جریانات التقاطی مثل سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق و برخی جریانهای برانداز مارکسیستی شکل کاملاً متفاوتی داشت. منافقین در آن سالها به بیانی پیچیده و پوشیده علیه انتخابات موضع گیری میکردند. آنها در برابر اصرار و تاکید فوق العاده امام خمینی در ضرورت مشارکت گسترده و در تمهید لوازم عملی آن (از جمله حضور همه سلایق و همه طیفهای سیاسی چه در سطح نامزدی و کاندیداتوری و چه در سطح مشارکتی و رایدهی) سعی در فرعی سازی امر انتخابات داشتند. به زبانی نفاق آلود میگفتند اگرچه انتخابات خوب است اما در مقایسه با انقلاب از اولویت برخوردار نیست. آنها براساس برداشت خاص خود از «انقلاب» به یک نوع دوگانه سازی میان «انقلاب» و «انتخابات» قائل بودند. یعنی میگفتند لحظه پیروزی انقلاب بسی مهمتر از آن است که صرف انتخابات بشود، باید ابتدا انقلاب را تعمیق کرد و سپس در انتهای فرایند درازمدت «تعمیق انقلاب» به انتخابات پرداخت. وقتی این کلام را خوب میشکافتی در پسِ شعر و شعارهای به ظاهر حماسی و انقلاب ستایانه آن جریانهای نفاق آلود، میتوانستی به خوبی یک نوعی بی باوری عمیق و یک نوع هراس عمیق از مردم و از انتخابات مردمی را ببینی.
آنها خیلی صریح و روشن میگفتند جامعه هنوز «ذات شرک آلود» دارد و به اندازه کافی «توحیدی» نشده بنابراین به جای انتخابات باید اولویت را به «تعمیق انقلاب» داد تا عناصر شرک آلود جامعه در طی یک فرایند درازمدت تصفیه و پاکسازی شوند و به حد رشد انتخاباتی برسند. امام خمینی به این دوگانه «یا انقلاب یا انتخابات» قائل نبودند و از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب با همان دقت و جدیت انقلابی امر انتخابات را در آزادترین سطح و ترازی که تا آن روز منطقه و کل این گستره جغرافیای وسیع جهان اسلام تا شمال افریقا به خود ندیده بود، پیگیری میکردند. منافقین در پاسخ میگفتند «مگر نه این است که در فضای موجود هنوز هم بقایای نظام وابسته آریامهری با انحاء مختلف موج میزند؟» و نتیجه گیری میکردند در شرایط رسوب «تفکرات شرک آلود و استثماری» در سطح جامعه نمیتوان از اولویت انتخابات سخن گفت. (روزنامه «مجاهد»، آبان ۵۸)
آنها خیلی خوب میدانستند (و گاه حتی به وضوح این را مینوشتند) که در فضای انتخابات آزاد و رقابتی که مرحوم امام خمینی (ره) پیگیر مستمر آن بودند، شانس پیروزی ندارند بنابراین سعی میکردند انتخابات هراسی و سوءظن عمیق خود به انتخاب جامعه را در یک پوشش به ظاهر «انقلابی» پنهان میکردند.
۴- مخالفت دیگر از منظری متفاوت و با نیتی مصلحانه این بار به نام یک رویکرد و برداشت خاص بروز پیدا کرده است.
این جریان نسبت به اصالت انتخابات تردید کردهاند و نوعی دوگانه را پیش بردهاند. نظریه اینان نهایتاً همانند تز «ایران منهای ایرانیان»، به «جمهوریت منهای جمهور مردم» منتهی میشود. اینان به انتخابات به شکل یک «بلای ناگزیر» نگاه میکنند که به نحوی باید «بلاگردانی» شود. موسم انتخابات که میآید دچار تعارضی دل آزار میشوند، یعنی دچار یک نوع انتخابات هراسی هستند. آنها تعابیر سنتی را برای بیان هراس خود انتخاب کردهاند و به زبانی متفاوت هراس خود را فرافکنی میکنند: چگونه میتوان میل عظیم ملی به تعیین سرنوشت را بیمعنا، نارس و ناقص کرد؟ اینها سوالاتی است که بر زمین و زمینه مردم هراسی میروید و درست در نقطه مقابل آن شیوه «مردم درمانی» و «انتخابات درمانی» است که مشی غالب و مسلط مرحوم امام خمینی بود و امروزه در قالب بیانی دیگر و گفتمان مشارکت حداکثری توسط مقام معظم رهبری پیگیری میشود.
امام خمینی به انتخابات و به مردم و شوق مردمی برای تعیین سرنوشت، به شکل یک «مسئله» نگاه نمیکردند، برعکس، به دیده «حل مسئله» مینگریستند. امروز هم مسائل و چالشهای پیش روی کشور کمتر از آن دوران نیست، بلکه شکل پیچیدهتری یافته و به همین دلیل نیاز به حضور مردمی و نیاز به انتخابات واقعاً رقابتی که بتواند همه طیفهای سیاسی و همه گوناگونیهای فرهنگی را در سیمای نامزدهای متفاوت تجسد بخشد بیشتر است. از این رو پس از چهل و چند سال تمرین انتخاباتی، باید به سوی انتخاباتی با درجه فراگیری ودشمول بیشتر رفت و نه برعکس.
اگر کسی فکر کند بدون صندوق کشور قابل ثبات خواهد بود، تفکری اشتباه است. صندوقها تنها راه بیبدیل پیوند دادن خواستههای نسلهای جدید در دل جمهوری اسلامی ایران است و این امری است که در مسیری باثبات، خواستها، نیازها، آمال و آرزوها را میتواند متجلی سازد. صندوقها جلوی عبورها را خواهند گرفت و انرژی انسانی جامعه را تبدیل به پویایی و پیشرفت امور میکنند. فارغ از هرگونه آزرده شدنهای سالهای اخیر، سختیهای متحمل شده و نگرانی و دلشورههای عمومی باید هویت صندوقها را پاس بداریم و تلاش کنیم که صندوقها کارکردی بهتر از گذشته داشته باشند. جریانات ناامیدساز از مشارکت و صندوقها به دنبال ماجراجویی هستند. هیچ جامعهای با این نوع تفکرات ماجراجویانه به سرمنزل مقصود نخواهد رسید. تفکراتی مانند «نه به انتخابات» و «عدم مشارکت» تحلیل درستی از شرایط ایران و جهان که بتواند با ثبات، تغییرات را در خود جای دهد، ندارند. باید به این باور و اجماع رسید که صندوقها مسیر درست کشور هستند.