به گزارش خبرگزاری اقتصاد ایران،ویژه برنامه «مثبت 40»، موضوع رسانه و شایستهسالاری با حضور علیمحمد اسماعیلی، امیرعبدالرضا سپنجی و زهرا محمودی در فرهنگسرای رسانه را پیگیری کرد.
محمودی در ابتدای صحبتهای خود به تعریف شایستهسالاری اشاره کرد و گفت: در تعریفی ساده میتوان گفت اگر به افرادی که از نظر هوش و توانمندی برجسته هستند، میدان بیشتری بدهیم و زمینهای برای ظهور و بروزشان فراهم شود، به تعریف شایستهسالاری نزدیک شدهایم. البته شایسته سالاری یک نگاه حکومتی نیست و یک فرهنگ است.
سپنجی، شایستهسالاری را یک مشی فرهنگی مدیریتی دانست و گفت: شایسته سالاری یک مشی فرهنگی-مدیریتی است که در نظامهای حکومتی مختلف به کار گرفته شده است. نظامهای شایستهسالار تلاش میکنند افراد مناسب را در زمان و مکان مناسب به کارگیری کنند تا اهداف سازمانی آن مجموعه را محقق کنند. در چنین نظامی، استعدادیابی صورت گرفته، افراد دورههایی را میگذرانند تا به سطح بالاتری از شایستگی دست پیدا کنند و سپس مورد استفاده قرار میگیرند. البته این روند باید از همان کودکی آغاز شود، نیروها باید تربیت شوند و مهارتهایشان از همان زمان بالا رود.
اسماعیلی از دیدگاه آموزههای دینی به بررسی شایستهسالاری پرداخت و گفت: وقتی به فرمایشات امیرالمومنین در نهجالبلاغه مراجعه میکنید میبینید که بخش زیادی از این فرمایشات اختصاص به انتخاب بهترینها برای موضوعات مختلف دارد. در قرآن هم تاکید شده است که باید بهترینها را انتخاب کنیم چرا که وقتی بهترینها را انتخاب نکنیم، حق مردم ضایع شده است. احساس میکنم که دنیای امروز، دنیای حرفهایهاست و اگر از حرفهایها استفاده نکنید ضرر کردهاید.
محمودی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چه حرکتهایی برای تحقق شایستهسالاری انجام شده است، گفت: در جامعه کنونی ما تلاشهایی صورت گرفته است. مشخصترین کار تاسیس بنیاد نخبگان است و معاونت علمی ریاست جمهوری با این کار تلاش کرده است تا با درنظرگرفتن معیارهایی استعدادیابی کند و نیروهای شایسته را انتخاب کرده و پرورش دهد.
وی اضافه کرد: در حقیقت با همت و دستور مقام معظم رهبری حرکتهای خوبی انجام شده و جمعی تشکیل شده که بسیار ارزشمند است اما نکات قابل تاملی وجود دارد. برای مثال، این سوال وجود دارد که کسانی که در این نظام شایستهگزینی و شایسته گماری قرار میگیرند، چند درصد از تواناییهایشان شناسایی شده و تا چه اندازه در مسئولیتهای مهم به کار گرفته میشوند؟ اگر این افراد بعد از چند سال که به بلوغ رسیدند، مورد استفاده قرار نگیرند، سرخورده شده و دچار خودتخریبی میشوند.
سپنجی موضوع شایستهسالاری را در نظامهای سلطنتی و شاهنشاهی بیمعنا دانست و تاکید کرد: شایسته سالاری در حکومتهایی که مبنای آنها رای مردم نباشد، مانند حکومتهای قوم سالار کشورهای حاشیه خلیج فارس، بیمعناست یا در حکومتهای شاهنشاهی و سلطنتی هم چنین است و معدود افرادی مانند امیرکبیر را میبینید که به دلیل ویژگیهای شخصیتی و شایستگیهای درونی خود به جایی میرسند اما جالب است که همینها هم در جایی به بنبست میرسند. وقتی میتوانید مبنای شایسته سالاری را اجرا کنید که گزینههای جایگزین وجود داشته باشد و زمانی که هیچ گزینهای نباشد، شایستهسالاری بیمعناست.
وی تاکید کرد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی در هر جایی که به مردم اعتماد کردیم و از آنان کمک خواستیم پیروز شدیم و هر جا که احساس کردیم مردم فهم و درک عمیقی ندارند، گرفتار شدیم.
اسماعیلی به روند شایستهسالاری و تربیت نیروهای متعهد و متخصص پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: وقتی در سال 1357 انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، در تشکل دولت و انتخاب افراد شایسته به مشکل برخوردیم و افراد کمی داشتیم تا در پستهای مختلف قرار بدهیم اما در طول 40 سال پس از انقلاب دانشگاههایی را اداره کردیم که میلیونها فرد شایسته را برای حضور در پستهای مختلف تربیت کردند.
این مدیر رسانهای درباره نقش رسانهها در بازتعریف شایستهسالاری گفت: این که میبینیم در بعضی موضوعات با مشکل مواجهیم به دلیل فقدان فرآیند و ساز و کار شایستهسالاری است. معتقدم در همه حوزهها افراد شایسته، متخصص و متعهد داریم که نتوانستیم به خوبی آنها را شناسایی کنیم. به نظرم رسانهها نقش مهم و کلیدی در شناسایی این افراد دارند. رسانهها باید ورود کرده و افراد شایسته کمتر شناخته شده را به جامعه معرفی کنند.
زهرا محمودی در بخش دیگری از این جلسه در پاسخ به سوالی درباره اینکه وظیفه رسانهها برای شایستهسالاری چیست، گفت: در پاسخ به این سوال باید به چند پرسش پاسخ داد؛ آیا معتقدیم که باید الگوسازی کرد و افراد شایسته را به مردم معرفی کرد؟ باید پرسید که آیا قهرمانپروری کردیم؟ اینها سوالات مهمی است. رسانهها هر روز برای ما قهرمانسازی میکنند اما اینکه بایدها و نبایدها نظام ارزشی ما تا چه اندازه منطبق بر آن چیزی است که رسانهها عرضه میکنند، موضوع دیگری است. این که چه طور فکر میکنیم و سیاستگذاری فرهنگی ما به چه سمتی میرود دو موضوع متفاوت است.
وی خاطرنشان کرد: با این حال باید تاکید کرد که برجستهسازی کار رسانه است و رسانهها میتوانند موضوعی را آنچنان بازتاب دهند که نگاهها بدان تغییر پیدا کند.
سپنجی در موضوع ارتباط شایستهسالاری با دانشگاهها گفت: بنده معتقدم که وضع دانشگاههای ما خوب نیست و در زمینه جذب هیئت علمی و جذب دانشجو در رشتههای خاص خوب عمل نکردیم. سالها میگفتند که دانشگاهها ما شبیه به قیفی از درب تنگ آن است. به سختی وارد میشوند اما به راحتی خارج میشوند. فضای دانشگاهی نباید اینگونه باشد و فضای آکادمیک در دنیا اینگونه شکل نگرفته است. وضعیت ما در مقطع زیردیپلم خوب است اما در دانشگاهها وضعیت خوبی نداریم. به تحصیل همانند اشتغال نگاه کردیم در حالی که باید به گونه دیگری نگاه میکردیم که فرد، دانشجو بودن را شغل نداند. دانشجو بودن شغل نیست و نباید این تعریف را در جامعه جا انداخت. به نظر میرسد که مدل دانشگاههای فنی حرفهای بسیار خوبتر است چرا که همزمان با کارهای فنی مثل نجاری، آهنگری و ... فرد میتواند درس هم بخواند. دانشگاه رفتن و ورود به فضای آکادمیک برای کسی خوب است که بخواهد پژوهشگر شود.
اسماعیلی در بخش پایانی صحبتهای خود با اشاره به ارتباط رسانه با نظام شایستهسالار گفت: معتقدم که رسانه باید طرحی نو برای شایسته سالاری دراندازد. رسانه باید وارد فاز جدیدی شود تا افراد شایسته را به مردم، جامعه و مدیران معرفی کند تا این افراد شناخته شده و به کار گرفته شوند. این که بخواهیم یک میز بیاوریم و فرد خودش را معرفی کند تا شایستهسالاری صورت گیرد، سطح بسیار نازلی است. میتوان از سریالها و فیلمهای سینمایی استفاده کرد تا در قالبهای هنری افراد شایسته را معرفی کرد.
وی اضافه کرد: توجه داشته باشید که اگر نظام شایسته سالار را تعریف کنیم در دل آن، افراد شایسته به طور اتوماتیک معرفی میشوند. اگر بخواهید افراد شایسته را پیدا کنید باید مجال یک مسابقه بزرگ را در کشور ایجاد کنید. مسابقهای که هر روز برگزار میشود و افراد شایسته در آن شناخته میشوند. منظورم مسابقات ورزشی نیست و نظرم در حوزههای مختلف است.