به گزارش خبرگزاری اقتصادایران ، خانواده راستی وقتی در سال ۱۳۳۳ تولد چهارمین فرزند خود را جشن می گرفتند نام مجید را برای او انتخاب کردند. برای مجید راستی تنها ۲۲ بهار از عمرش کافی بود تا با «پسر و خورشید» خود را وارد حوزه فعالیت ادبیات کودک و نوجوان کند. در فاصلهای بسیار کوتاه به دلیل قدرت قلم و شناخته شدن میان نویسندگان آن سال ها و البته مخاطبان نسل خودش؛ مجید راستی راهش را به جهانی باز کرد که تا امروز، هنوز بعد از گذشت ۴۳ سال فعالیت مستمر در حوزه ادبیات کودک و نوجوان همچنان فعال و سترگقلم در حال نگارش است.
کتاب هایی مثل ماجرای علی کوچولو؛ این سر دنیا تا اون سر دنیا؛ مجموعه چهار جلدی پسر کوچولویی به نام غوره؛ مجموعه سه جلدی قصههای بیبی و بابا؛ دوست دنیا می خواست به دنیا بیاد؛ چه کسی برای گنجشک نامه نوشت؟ و مجموعه ای بیش از ۸۰ مجلد از آثار اوست.
قلم قدرتمند و همراهی صمیمانه خردسالان، کودکان و نوجوانان با آثار جذاب و خواندنی راستی سال ۱۳۵۹ پای او را به گروه کودک و نوجوان شبکه یک سیما باز کرد. موفقیتهای او در نگارش فیلمنامه ها و قصه های تصویری و انیمیشن برای گروه سنی کودک و نوجوان باعث شد در سال ۱۳۶۲ گروه کودک شبکه دو سیما را بنیان گذارد و اگر امروز شبکه دو تلویزیون را به نام شبکه کودک و نوجوان می شناسیم؛ به سبب برداشتن گام های ممتد و حرفه ای مجید راستی و شاگردان اوست.
بی تردید در میان آثار این نویسنده کودک و نوجوان، نگارش قصه و فیلمنامه مجموعه علی کوچولو که بخش مهمی از خاطرات زندگی کودکان و نوجوانان دهه ۶۰ را تشکیل داده؛ هنوز سنگ محکی جدی برای تولید سریال های تلویزیونی این گروه سنی به شمار می رود.
این روزها در ایام تابستان به عنوان مهمترین زمان اوقات فراغت کودکان و نوجوانان قرار داریم. یکی از مهمترین دغدغه های این ایام برای والدین، کمک به تربیت، شکل گیری و اوج گرفتن رفتار فرهنگی فرزندان با کمک یار مهربان است. به همین بهانه و با هدف سنجش و آسیب شناسی جریان ادبیات کودک و نوجوان، کیفیت آثار، تطبیق دو کفه تالیف و ترجمه و تفاوت جهان کودکان و نوجوانان عصر حاضر با کودکان دهه ۶۰ سراغ مجید راستی رفتیم .
به تولدها بهای بیشتری می دهم
به عنوان سوال نخست، در تقویم رسمی کشور ۱۸ تیر به عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان ثبت شده که مصادف با سالروز درگذشت استاد زنده یاد مهدی آذر یزدی است. نویسندگان، پژوهشگران و منتقدان معتقدند مسئولان و متولیان نامگذاری روز ملی ادبیات کودک و نوجوان در تقویم باید روز تولد استاد آذریزدی را بهانه این مهم قرار می دادند؟ آیا شما با این شیوه نامگذاری موافق هستید؟
من هم مثل خیلی از دوستان دیگر نویسنده به تولدها بهای بیشتری می دهم. زیرا دنیای بچه ها دنیای زایش، تولد و شادی است. فکر میکنم آن زمان که قرار بود روزی را نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان در تقویم ثبت کنند، از دوستان نویسنده نظرخواهی شد. تا جایی که میدانم اکثر دوستا موافق بودند روز تولد استاد آذریزدی را به عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری کنیم؛ اما متاسفانه تصمیمگیران افرادی بودند که فاصله دوری با شناخت جهان و فرهنگ کودک داشتند.
اما به هر حال این مساله را ندیده میگیریم و امروز هم به کفه امیدبخش آن نگاه می کنیم؛ که به ما می گوید در تقویم ملی کشور روزی به عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان ثبت شده است.
چراغ راه نویسندگان با امید روشن است
به عنوان یکی از پیشکسوتان نامدار ادبیات کودک و نوجوان حال این گونه ادبی در کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
ما نویسندهها همیشه با امید، چراغ راهمان را روشن نگه می داریم. به همین سبب فکر میکنم حرکت ما رو به جلوست. آنگونه که از نخستین روزهای شکلگیری، فعالان ادبیات در حوزه تولید آثار کودک و نوجوان همواره سعی کردند حرکت رو به جلو داشته باشد.
نباید فراموش کنیم شرایط در اوضاع و زمانه امروز با فراز و فرودهای مختلفی مواجه است. در شرایط فعلی از نظر اقتصادی با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم می کنیم ولی در حوزه ادبیات کودک شاهد رویدادهای امیدوارانه هستیم. به عنوان مثال برگزاری جام باشگاه های کتابخوانی یا افزایش تعداد ناشران حوزه کودک و نوجوان.
نویسندگان ادبیات کودک برای ترویج مطالعه میان این گروه سنی، معتقد به تحمیل نیستند
در بحث آسیب شناختی اتکا به نگاه های متکی به کمیت نمی تواند ما را به پاسخی متقن برساند. با اشاره به همین جمله پایانی شما؛ آیا تمام این ناشران، ناشران حرفه ای و خروجی آنها خروجی های مثبت است؟
قطعاً خیر. ولی نمی توان کتمان کرد همین ناشران باعث تکثیر ادبیات کودک و نوجوان شدند. فعالیت همین ناشران سبب شده کودکان و نوجوانان نسل امروز کم و بیش کتاب بخوانند.
اینجاست که رسالت مکملگونه فعالیت رسانهها برای به بار نشستن اهداف و برنامه ریزی های کلان در هر حوزه باید بیش از پیش جدی گرفته شود. این را نه تنها به عنوان نویسنده بلکه با اتکا به تجربه بیش از سه دهه فعالیت در تلویزیون می گویم. امیدوارم عموم رسانهها به ویژه رسانه های شنیداری و دیداری - رادیو و تلویزیون - گامهای خود را برای تشویق بیشتر مردم و نه فقط کودک و نوجوان به سمت همراهی با یارمهربان بیشتر کنند.
رفتار کودکان و نوجوانان برای همراهی مستمر با کتاب باید توام با لذت باشد. زیرا رشد کودکان از طریق ذهن، خلاقیت، تخیل و بازیهای آنها شکل میگیرد. جهان کودکان را با اتکا به چنین موضوعاتی می توان بهتر ساخت و شناخت. شاید خانوادهای از نظر مادی نتواند پوشاک مناسبی برای فرزند خود تهیه کند؛ اما همان خانواده میتواند برای کودکان خود قصه بخواند و تعریف کند.
ما فقر فرهنگی یا بیپشتوانگی فرهنگی نداریم و میتوانیم از این امکانات استفاده کنیم. سپس برای گام های رو به جلو با ایجاد شرایط مناسب به شکل منظم و برنامه ریزی شده کودکان را به سمت همراهی با کتاب و کتابخوانی هدایت کنیم.
تیراژ ۴۰ میلیون مجلات رشد دانشآموزی در دنیا نظیر ندارد
طی ۱۰ سال اخیر به شکل مستقیم با مجلات رشد دانشآموزی همراه بودید و پنج سال از این ۱۰ سال را به عنوان سردبیر مجلات رشد دانشآموزی فعالیت کردید. آیا کارنامه وزارت آموزش و پرورش در همان سیاست تشویقی و نه تحمیلی برای ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی میان کودکان و نوجوانان؛ موفق بوده و نمره قبولی می گیرد؟
بی شک، یکی دیگر از مولفههای یاریگر نویسندگان در این مسیر وزارت آموزش و پرورش است. این وزارتخانه باید برای تحقق عینی و عملی کلاس های کتابخوانی که از سالهای نخست انقلاب بحث آن مطرح بوده، از شعار دست بردارد و وارد میدان عمل شود.
فرهنگ به کتاب محدود نمیشود
نویسندگان، محققان، پژوهشگران و حتی مدیران و مسئولان فرهنگی معتقدند کودکان و نوجوانان نسل های پیشین بیشتر مطالعه می کردند. اما نسل های گذشته به جز کتاب رسانه و ابزاری برای سرگرمی نداشتند، در شرایط امروز با توجه به گستره دامنه رسانهها و ابزار سرگرمی ساز جهان ارتباطی کودکان در هزاره جدید با مبانی و موضوعات فرهنگی متنوع تر از چهار یا پنج دهه گذشته است. طبق صحبت ها و اشارات شما در کنار گسترش کمی و در عین حال کیفی تعداد ناشران حوزه ادبیات کودک و نوجوان شاهد همراهی، ارتباط و اقبال کودکان نسل امروز با وجود جهان متنوعی از وسایل سرگرمی ساز و تفریحی با کتاب هستیم. درست به همین سبب معتقدم برخلاف گفته های پیشکسوتان؛ نسل امروز کودکان و نوجوانانی همراه با کتاب هستند. در مواجهه با این تناقض شما در کدام سو قرار دارید؟
فرهنگ فقط در دل کتاب وجود ندارد. حتی در غذا خوردن انسان و در حرف زدن او دخالت دارد. انسان مجموعه ای از واژه هایی است که آنها را آموخته. اگر بخواهیم تعریفی از خود به عنوان انسان ارائه دهیم یکی از وجوه آن این است که هرکس از خود بپرسد چند کلمه آموخته است؟ و در زندگی روزمره و زیست این جهانی تا چه حد از کلماتی که آنها را آموخته استفاده می کند؟
برای پاسخ به تناقضی که مطرح کردید؛ همین مساله را می توان الگویی برای رصد جایگاه کتاب و مطالعه میان کودکان و نوجوانان نسل امروز قرار داد.
حرف زدن مهمترین الگو برای شناخت جایگاه ارتباط انسان با کتاب است. یعنی اگر روان خواندن کتاب توسط دانشآموزان، نشان دهنده ارتباط او با کتاب و مطالعه است و طبق نظر محققان، چنین دانش آموزانی امکان رشد و ترقی بیشتری نسبت به دانشآموزانی دارند که حتی در روخوانی دچار سکته و ضعف هستند.
بنابراین از خانواده گرفته تا تمام نهادهای موثر در شکل گیری و تکوین شخصت کودکان و نوجوانان باید تمام تلاش خود را در مسیر سلامت نگه داشتن ارتباط این نسل با جهان کتاب و مطالعه به کار گیرند.
امروز دنیای مجازی آمده و بهره های فراوانی نیز دارد؛ اما به زبان گفتاری و زبان معیار ما هم لطمه فراوانی زده است. این مساله ناآشناییهایی را وارد زبان فارسی میکند که به عنوان ضعف ها و نقاط منفی جهان گسترده ارتباطات امروز به شمار میرود. اینجا باید سعی کنیم زبان خود را سالم نگه داریم. با استناد به تمام این گفته ها می توانم بگویم امروز جامعه کودک و نوجوان ما هنوز هم جامعهای کتابخوان و مشتاق مطالعه و همراهی با یار مهربان است.
حال زبان فارسی خوب نیست
شما سالها به عنوان یکی از فعالان تولید برنامه های تلویزیونی با محوریت کودک و نوجوان فعالیت داشتید و به عنوان بنیانگذار گروه کودک و نوجوان شبکه دو سیما شناخته می شوید. امروز جایگاه کتاب در صداوسیما به ویژه تلویزیون در چه سطحی قرار دارد؟ آیا شما از این رسانه در تشویق گسترده عموم مردم از جمله کودکان و نوجوانان به مطالعه کتاب رضایت دارید؟
می خواهم با نگاه منصفانه بگویم خیر. کتاب اگر در زندگی انسان وجود داشته باشد در همان محلی که دارد زندگی می کند باید کتاب را ببینیم. گاهی وقت ها ما آنقدر درباره کتاب؛ اهمیت، کیفیت، تاثیرگذاری و نقش آن صحبت میکنیم که خود کتاب را فراموش می کنیم.
به عنوان مثال برنامه ای ندیدم که تلویزیون داشته باشد و روزی نیم ساعت برای مردم کتاب بخواند. در حالی که در تمام کشورهای پیشرفته چنین برنامههایی وجود دارد. در چنین برنامه هایی علاوه بر معرفی نویسنده، بخشی از کتاب او را نیز برای مخاطبان می خوانند. کتابخوانی یک بحث و درباره کتاب حرف زدن بحثی دیگر است.
تلویزیون بیش از اینها موظف است مردم را کتابخوان نشان دهد و درباره آن صحبت کند. سریال های فراوانی را میبینیم که در طول دقایق و قسمتهای مختلف آن یک بار هم نمی بینیم شخصیت ها و کاراکترهای آن سریال در جایی یا به بهانهای کتابی بخوانند.
برای مثال چرا در سریال های ما قهرمان ها و شخصیت های دوست داشتنی و به اصطلاح «مثبت» در کنار تمام وجوه ارزشمند اهل کتاب نیستند؟ یا کاراکترهایی که در مقام یک متفکر، یک تئوریسین، یک استاد دانشگاه یا معلم در سریالها حضور دارند کمتر ارتباطی با کتاب دارند. اینجاست که میتوان گفت پشتوانه رفتارهای فرهنگی ما در تلویزیون در حوزه کتاب ضعیف است. وقتی از چنین نکات ساده ای غفلت میشود نباید تاثیرات عظیم و گسترده آن را در مخاطب فراموش کرد.
ثمره ادبیات قدرتمند صلح و دوستیهاست
به عنوان نویسنده کتاب مجموعه داستان و در ادامه فیلمنامه سریال «علی کوچولو»؛ دلیل توفیق آن اثر در قالب کتاب داستان و سپس مجموعه تلویزیونی را در چه مولفه یا مولفه هایی می دانید؟
قصه در سریال ها و آثار سینمای ما بسیار مهم است. عموم آثار درخشان سینمایی و تلویزیونی جهان بر اساس اقتباس ها ساخته می شوند. به عنوان مثال سریال «علی کوچولو» در کنار تمام زحمات گروه تولید سریال، یکی از مهمترین مولفه های آن وجود وجوه قصه گویی بود.
کافیست به دنیای بچه ها نگاه کنید؛ چرا این دنیا را دنیای شیرین می پنداریم؟ برای آنکه دوستی مهمترین نقش و رکن میان روابط کودکان و نوجوانان با یکدیگر را رقم میزند. ممکن است به خاطر یک موضوع ساده، مثلا اسباببازی، دو کودک لحظهای به هم پرخاش یا قهر کنند؛ اما بعد از چند دقیقه بار دیگر تفریح خود از سر میگیرند. زیرا دوستی به عنوان محوری ترین فصل ارتباطی کودکان و نوجوانان و مهمترین عامل پیشبرنده آنها در شناخت خود از جهان پیرامون و در نهایت شکل گیری، تکمیل و تکوین رشد و شخصیت شان است.
***بیشتر بخوانید:
- ثروتمندترین نویسندگان جهان را بشناسید +عکس
- حفاظت از خانه نیما و آغاز مرمت
- جرالد مورنین، داستان دیوانهترین نویسندۀ زندۀ جهان
ادبیات ترجمه به اندازه ادبیات تالیفی مهم است با اما و اگرهایش...
تحصیلات دانشگاهی شما در حوزه ترجمه و ادبیات انگلیسی است. یکی از رویدادهای چند سال اخیر به عنوان مهمترین بحثهای کارشناسانه در حوزه ادبیات به ویژه ادبیات کودک و نوجوان میان نویسندگان، منتقدان، مسئولان و مخاطبان ترجیح یا رویارویی ادبیات تألیفی و ترجمه است؛ رشد قابل توجه ادبیات ترجمه در حوزه کودک و نوجوان و سنگین شدن کفه آن در برابر ادبیات تالیفی برای مخاطبان این گروه سنی یکی از مسائل است. رویکرد شما چیست آیا مخالف ادبیات ترجمه و یکه تازی ادبیات تالیفی هستید یا حضور هر دو را لازم می دانید؟
شرایط فعلی شرایط یکدستی نیست و هنرمندان نویسنده در این روزگار با سختی ها و مشکلات متعددی دست به گریبان هستند. به خاطر یکدست نبودن شرایط نمی توانیم درباره تعادل در حوزه ادبیات ترجمه و تالیفی صحبت کنیم. یکی از مهمترین مسائل شکل دهنده آن یعنی سنگین شدن کفه آثار ترجمه نسبت به تالیف به مسائل اقتصادی برمیگردد.
وقتی کتابی قرار است ترجمه شود به دلیل ملتزم نبودن ما به رعایت
حق مالکیت معنوی و قانون کپیرایت به عنوان مهمترین رُکن شکل گیری قانون «کنوانسیون برن» ناشران با ترجمه یک اثر حتی محتوا، شخصیتها و تصویرسازیهای آن را نیز استفاده می کنند بدون اینکه برای آن هزینهای بپردازند.
رعایت نکردن قانون کپی رایت شاید در کوتاه مدت نفع اقتصادی برای ما داشته باشد اما ادامه این روند در درازمدت آسیبهای جبرانناپذیری دارد و این آسیب ها گریبان متخصصان این حوزه یعنی نویسندگان، تصویرگران و ناشران را نیز خواهد گرفت.
مساله بعدی قدرت و جایگاه افراد مترجم، نویسنده و مولف است. بی شک ترجمه آثار خارجی به فارسی دریچهای برای آشنایی با فرهنگ ها، شیوه های زندگی، آداب، سنتها و تجربیات مردمان دنیاست که میتواند برای مخاطبان ما نیز آموزنده باشد.
اما نباید فراموش کرد در ترجمه نیازمند استفاده از مترجمان متخصص و قدرتمند برای انتقال صحیح و درست ادبیات به زبان مقصد - فارسی - هستیم، آنگونه که در حوزه تألیف نیز اوضاع بر همین روال است.
شاید بسیاری آثار مولفان ما به دلیل بهره نبردن از تخصص، جایگاه و دانش آن افراد؛ آثار ضعیفی ارائه دهند که در پیشبرد و ارتقای سطح فرهنگی جامعه موثر نیستند. به شخصه ادبیات ترجمه را به همان اندازه مفید می دانم که ادبیات تالیفی را؛ اما نکته مهم آن است که هم مترجمان و هم مولفان ما در تولید آثار مکتوب در قالب کتاب باید افرادی متخصص باشند که دغدغه نخست شان فرهنگ و تلاش برای ارتقای آن باشد نه صرفاً نگاهی سودجویانه و مادی را پیگیری کنند.