بازخوانی یک گذار تاریخی؛ چرا جنبشهای دانشجویی دیگر تحولآفرین نیستند؟
اقتصاد ایران: ایسنا/خراسان رضوی در آستانه روز دانشجو، نگاهها بار دیگر از کلاسهای درس به سمت محوطه دانشگاهها دوخته میشود؛ آنجا که همیشه بیش از یک مکان علمی قلب تپنده وجدان بیدار جامعه بوده است. جایی که اندیشه، مسئولیت اجتماعی و اعتراض در هم میآمیزد تا تاریخ را دگرگون کند.
در تقویم ایران، زمانی که دانشجویان دانشگاه تهران اعتراض بهحق خود به سیاستهای وقت را با خونشان امضا کردند، ۱۶ آذرماه «روز دانشجو» نامگذاری شد. اما روز دانشجو صرفا یادآور یک واقعه تلخ تاریخی نیست، بلکه نشانه ماندگار از بیداری نسلهاست؛ نسلهایی که با صدای رسا در ایران و جهان از آزادی، عدالت و مقاومت در برابر ظلم سخن گفتند. اگرچه برخی از آن اعتراضها به خون کشیده شد، اما در حافظه اجتماعی ملتها برای همیشه حک شد. این دانشجویان به قیمت جان اثبات کردند تلاش برای تغییر، مکان و زمان نمیشناسد و برای بیان اعتراض میتوان مرزها را در نوردید.
بیداری دانشجویان از قرن بیستم آغاز شد و از تهران تا پاریس، از سئول تا سانتیاگو را در بر گرفت. جنبش معروف ماه مه ۱۹۶۸ فرانسه یکی از نقاط عطف مسیر مدرن گذار از نقش آموزش رسمی به شکلگیری گفتمانهای عدالت، آزادی و صلح بود؛ جایی که دانشجویان با اشغال دانشگاه سوربن، به وضعیت اجتماعی و کارگری زمانه اعتراض کردند و موجی از اصلاحات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در اروپا به راه انداختند. در همان دوران در ایالات متحده جنبش ضدجنگ ویتنام میلیونها دانشجو را با شعار «آموزش برای زندگی، نه جنگ» به خیابانها کشاند.
در آسیای شرقی، دانشجویان کره جنوبی و چین بهعنوان نیروی اصلی مطالبه دموکراسی شناخته شدند. دانشجویان شهر گوانگجو در دهه ۱۹۸۰ علیه حکومت نظامی چون دو-هوان با شعارهایی در دفاع از آزادی مطبوعات، پایان سرکوب سیاسی و بازگشت انتخابات آزاد به خیابانها آمدند. این اعتراض که با سرکوب خونین ارتش مواجه شد، در حافظه ملی کرهجنوبی بهعنوان «جنبش گوانگجو» یا «قیام ۱۹۸۰» نقش بست و بعدها الهامبخش اصلاحات دموکراتیک دهه ۱۹۸۰ و گذار مسالمتآمیز این کشور به نظام دموکراتیک شد.
تیانآنمن، جنبش دانشجویی دیگری است که در ۱۹۸۹ در چین به وقوع پیوست. در بهار آن سال، هزاران دانشجوی دانشگاههای پکن و سایر شهرها در میدان تیانآنمن گردآمدند تا در واکنش به فساد دولتی، محدودیتهای سیاسی و نبود آزادی بیان، خواستار اصلاحات دموکراتیک و گفتوگو با حکومت شوند. آنان با برپایی چادرها، سخنرانیهای عمومی و نمادهایی چون الهه دموکراسی، فضایی از امید اجتماعی و همبستگی ملی آفریدند. اما در شب سوم و چهارم ژوئن، اعتراضها با ورود ارتش و سرکوب خونین پایان یافت و صدها و شاید هزاران نفر جان باختند. هرچند حکومت تلاش کرد این واقعه را از حافظه جمعی حذف کند، اما تیانآنمن به نماد جهانی مطالبه آزادی و جسارت نسل دانشجو در برابر اقتدار تبدیل شد؛ نقطهای که همچنان در تاریخ معاصر چین، یادآور قدرت اندیشه و مسئولیت نسل جوان است. نسل جوانی که آرمانهایشان وجه مشترک تمام این حرکتها در کل جهان است.
دانشجویان ایرانی نیز به عنوان یکی از فعالترین نیروهای اجتماعی در دهه ۳۰، واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ را رقم زدند. سه ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد، سه دانشجوی دانشگاه تهران احمد قندچی، شریعت رضوی و مصطفی بزرگنیا در اعتراض به حضور مقامات آمریکایی و انگلیسی و سیاستهای دوران پهلوی جان خود را از دست دادند. از آن روز، «دانشجو» در حافظه ملی ایران به نماد مقاومت در برابر استبداد و استعمار تبدیل شد و پس از آن در دهههای ۴۰ و ۵۰، دانشگاه در کنار روشنفکران و احزاب سیاسی، نقش فعال در نقد قدرت و حمایت از طبقات محروم را به عهده گرفت.
در انقلاب ۵۷، دانشجویان از نیروهای اصلی سازماندهی مردمی و گفتمان آزادیخواهی و عدالت اجتماعی بودند. آنان از دهه ۴۰ تحت تاثیر اندیشههای مذهبی، چپ و ملی به نقد ایدئولوژی حاکم پرداختند. این فعالیتها بستر فکری و نیروی انسانی سازمانیافته لازم برای انقلاب را فراهم کرد و در اوجگیری انقلاب به ایفای نقش اصلی آنان در تکمیل چرخه مبارزه انجامید. دانشجویان فعالانه در سازماندهی و هدایت اعتصابات دانشگاهی شرکت کرده و سپس با پیوستن به تظاهرات عمومی خیابانی، شور انقلابی را حفظ و تقویت کردند. شجاعت دانشجویان در مواجهه با نیروهای امنیتی، به الگویی برای دیگر اقشار تبدیل شد و به سرعت بخشیدن به روند سقوط رژیم پهلوی کمک کرد.
تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام نیز یکی از مهمترین اقدامات آنان پس از پیروزی انقلاب بود که به نوعی میتوان آن را انتقام خون شهیدان حادثه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ به شمار آورد. در سالهای بعد نیز یکی دیگر از نقاط عطف جنبشهای دانشجویی در ایران در دهه ۷۰ رقم خورد. آنجا که در واکنش به برخورد با مطبوعات، چهره تازه خود را در قالب تحصن در سال ۱۳۷۸ نشان دادند و برای تحقق آزادی مطبوعات، برخورداری از تشکلهای مستقل و حق اعتراض مدنی، از جایگاه خود به عنوان دانشجو بهره گرفتند.
تغییر جنبشهای دانشجویی دنیا؛ از اندیشه تا روش
برای سالها عدالت، آزادی و برابری انسانی سه محور جاودان جنبش دانشجویی در هر کجای جهان محسوب میشد که این نقش در سالهای اخیر نیز به صورتهای گوناگون ادامه پیدا کرده است. برای مثال در اروپا جنبشهای مرتبط با تغییرات اقلیمی رقم خورد. این جنبش که درواقع جنبشی دانشآموزی بود، در آگوست ۲۰۱۸ با شروع اعتصاب انفرادی دانشآموزی به نام گرتاتونبرگ آغاز شد. او روزهای جمعه در مقابل پارلمان سوئد مینشست و تنها خواستهاش این بود که دولت در قبال انتشار گازهای گلخانهای، پاسخگو باشد و به تعهدات کشورش در راستای اجرای توافق پاریس عمل کند. ایده اصلی او این بود که اگر دولت به آینده دانشآموزانش بیتوجه است، پس دانشآموزان و دانشجویان نیز به آموزش خود بیتفاوت خواهند بود. به همین دلیل در جمعهها اعتصاب رسمی داشتند و به تدریج با فراخوانها و هشتگها در اینستاگرام و توییتر به سرعت جهانی شدند.
در آمریکا جنبشی که دانشجویان با خشم زیاد در آن شرکت کردند، جنبش BLM (جان سیاهپوستان مهم است) بود. این جنبش در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ در اعتراض به بیعدالتی نژادی در سیستم قضایی، پلیس و نهادهای اقتصادی آمریکا صورت پذیرفت؛ به گونهای که پس از قتل جورج فلوید در ۲۰۲۰، به عنوان یک موج بیسابقه از اعتراضات داخلی اوج گرفت و با تکیه بر سرعت بسیج شبکههای اجتماعی، به بزرگترین تظاهرات تاریخ مدرن آمریکا بدل شد و خواستار اصلاحات ساختاری و عمیق در نهاد پلیس و سیستم قضایی شد. این حرکت کاملاً بر مسائل نژادی و داخلی متمرکز بود و دانشجویان در بخشی از آن دخیل شدند.
اما اعتراضات دانشجویی علیه جنگ رژیم صهیونیستی در غزه در سال ۲۰۲۴، جنبه جهانی داشت. اعتراضات زمانی آغاز شد که دانشجویان با برپایی یک چادر تحصن کوچک در محوطه دانشگاه کلمبیا، خواستار خروج سرمایهگذاریهای دانشگاه از شرکتهایی شدند که با رژیم صهیونیستی ارتباط داشتند. این یادآور جنبش ضدجنگ ویتنام بود، اما با گذشت کمتر از یک هفته، این تحصن به سرعت به سرتاسر آمریکا سرایت کرد. دانشجویان در دانشگاههای بزرگی مانند ییل، امآیتی، برکلی و تگزاس الگوهای تحصن کلمبیا را تقلید کردند و سپس اروپا و جهان را درگیر خود کرد. این سرعت انتقال نشاندهنده وجود شبکههای فعال دانشجویی از قبل شکلگرفته و استفاده مؤثر از شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و تیکتاک برای هماهنگی بود. دانشجویان ایرانی نیز به طور چشمگیری در جنبش جهانی ضدصهیونیستی سهیم شدند.
اما با اینکه در سالهای اخیر شاهد حرکتهای دانشجویی مختلفی در سراسر دنیا بودهایم، این حرکتها، از نظر گستره، عمق ایدئولوژیک و ساختار سازمانی، رنگ و لعاب جنبشهای کلاسیک دهههای گذشته را ندارند. تا جایی که برخی از تحلیلگران معتقدند با وجود اینکه اخیرا حرکتهای مشترک در سراسر جهان توسط دانشجویان بر پا شد اما واقعیت آن که این حرکتها قدرت تأثیرگذاری گذشته خود را از دست داده است.
روحالله اسلامی، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در این رابطه معتقد است امروزه بیشتر دانشجویان گرایشات فرهنگگرایانه دارند، زندگی روزمره خود را سپری میکنند، چندان در سیاست دخیل نیستند و بینالمللی میاندیشند.
اسلامی در گفتوگو با ایسنا به روند تغییر و تحول جنبشهای دانشجویی در جهان و ایران پرداخت و اظهار کرد: بیشترین جنبشهای دانشجویی در سالهای ۱۹۶۰، ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ رقم خورد. دانشگاهها گسترش پیدا کرده بود، شهرنشینی افزایش یافته و به این طریق بر تعداد دانشجویان افزوده شد و بیشترشان هم از طبقات متوسط به پایین بودند. آنان حین اشتغال به تحصیل به ویژه رشتههای مهندسی و بعضا علوم انسانی با تفکرات چپگرایانه آشنا شدند و عزم تغییر جهان و نقد حکومتها و سرنگونی آنها را جزم کردند. لذا جنبشهای دانشجویی حاصل مهاجرت به شهرها، گسترش دانشگاهها، زیاد شدن دانشجویان و رواج اندیشههای چپگرایانه بوده است.
وی با اشاره به اینکه در ابتدا جنبشهای دانشجویی در اروپا، سپس آمریکا و بعد هم کشورهای آسیایی گسترش یافت، اضافه کرد: تمام این جنبشها محصول جوانی جمعیت، رواج اندیشههای چپ و انتقادی بودهاند. دانشجویان با موجسازیهای گسترده سعی میکردند حکومتها را به چالش بکشند و بر شعارهای آزادی، عدالت و دفاع از کارگران جهان و مواردی مشابه تاکید داشتند. اما از سال ۱۹۸۰ به این سو جنبشهای دانشجویی کمرنگتر شدند و اکنون اثر خود را از دست دادهاند و مانند قبل فعالیت نمیکنند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: آخرین جنبشهای دانشجویی در چین به وقوع پیوست. دانشجویان در مقابل نظام مارکسیستی ایستادند و سپس سرکوب شدند. پس از آن بر رشتههای دانشگاهی افزوده شد، علم گسترش پیدا کرد، فضا تخصصی شد و دانشجویان رنگ عوض کردند. دیگر دانشجویان مانند قبل سیاسی نیستند. اول دنبال علمآموزی و سپس فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی هستند.
اسلامی با بیان اینکه اکنون کارهای سیاسی عمدتا در قالب احزاب و گروههای حرفهای جامعه صورت میپذیرد، بیان کرد: در کل دنیا دیگر جنبشهای دانشجویی رنگ باختهاند، از حالت جنبش فاصله گرفتهایم و در برخی موارد مانند جنبش والستریت و بهار عربی دیده شدهاند. الان دانشجویان با سایر اقشار جامعه اقدامات اعتراضی دارند و دیگر پیشرو و اثرگذار نیستند.
وی در خصوص مهمترین تفاوت جنبشهای دانشجویی در ایران با آنچه در جهان دیده شده است، گفت: در ایران دانشجویان موتور توسعه بودهاند. از همان ابتدا سال ۱۳۱۳ که دانشگاهها پایهگذاری شدند و از سال ۱۳۳۲ حرکتهای دانشجویی را تجربه کردیم. این حرکتها در آغاز تحت تاثیر حزب توده چپگرا بودند، سپس تحت تاثیر ملی شدن صنعت نفت و جریان مصدق ملیگرا شدند و از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ جریانهای اسلامی به آنها پیوستند. لذا تا پیش از انقلاب دانشجویان اندیشههای چپگرا، ملیگرا و اسلامی داشتند؛ اما پس از انقلاب بیشتر اندیشههای اسلامی رواج پیدا کرد.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد اضافه کرد: جنبشهای دانشجویی در زمان جنگ دغدغه امنیت کشور را داشتند و پس از سال ۱۳۶۸ به گروههای مختلفی تقسیم شدند. برخی علیه حکومت و برخی علیه دولت شروع به فعالیت کردند. جریانهای انتقادی چپگرا و راستگرا با گرایشات مارکسیستی و لیبرالی رشد کردند. با این حال مهمترین تفاوت جنبشهای دانشجویی در ایران پس از انقلاب با سایر نقاط جهان این بوده که جو اسلامی و شیعی فوقالعاده پر رنگی داشته است. این جنبشها سعی میکردند افکار و اندیشهشان را با الهام از تشیع شکل دهند. لذا جنبشهای دانشجویی تا ۱۳۸۸ فعال بودند اما هرچه جلوتر میرویم به افول میروند.
اسلامی با اشاره به اینکه از سالهای پس از اعتراضات ۸۸ جنبشهای دانشجویی در قالب کانونها، انجمنها و تشکلهای اجتماعی سازماندهی میشوند، گفت: از این زمان به بعد دانشجویان از جنبش به نهاد تبدیل شدند. الان دیگر جنبش دانشجویی نداریم بلکه نهاد دانشجویی داریم. زیرا وزارت علوم از دهه ۷۰ به دلیل مشکلات اعتراضات خیابانی و به خطر افتادن امنیت کشور تصمیم به کنترل و مدیریت دانشجویان گرفت. الان کسانی که قصد کار فرهنگی دارند در کانون، افرادی که کار علمی میخواهند انجام دهند در انجمنها و آن دسته که قصد کار سیاسی دارند در قالب تشکلهای اسلامی، جهاد دانشگاهی و بسیج فعالیت میکنند؛ بنابراین ما دیگر جنبش نداریم بلکه نهاد دانشجویی داریم.
وی با اشاره به آینده پیشروی جنبشهای دانشجویی، اظهار کرد: زمانی که جنبشهای دانشجویی رواج بیشتری داشت، شعارهایشان عدالت، آزادی، مقابله با آمریکا و استعمارستیزی بود و بیشتر رویکرد چپ و انتقادی داشتند. ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ گرایشات لیبرالی در بین دانشجویان آغاز شد. آنان در پی آزادی، بازار، فردگرایی و مالکیت بودند اما پس از مدتی در خاورمیانه گرایشات اسلامی در قالب جنبش اسلامی و اخوانالمسلمین و در ایران گرایشات مقاومتمحور مانند مقاومت در برابر اسرائیل و آمریکا و تاکید بر استقلال ایران دیده شد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی اضافه کرد: الان بیشتر دانشجویان گرایشات فرهنگگرایانه دارند. زندگی روزمره خود را سپری میکنند و چندان در سیاست دخیل نیستند. به نظرم جنبشهای دانشجویی دیگر نقش اثرگذاری ندارند، به نهاد تبدیل شدهاند و بیشتر دانشجویان دنبال شغل و کار هستند و بینالمللی میاندیشند. آنها به نقش علمی خود برگشتهاند. چون کار سیاسی را باید احزاب انجام دهند. دانشگاه چه در ایران و چه در دنیا محل فعالیت علمی است و نه سیاسی.
انتهای پیام
اکو ایران | ECO IRAN
ترکیه | Turkiye
آذربایجان| Azerbaijan
ترکمنستان|Turkmenistan
تاجیکستان|Tajikistan
قزاقستان |Kazakhstan
قرقیزستان |Kyrgyzstan
ازبکستان |Uzbekistan
افغانستان |Afghanistan
پاکستان | Pakistan
بانک مرکزی
بانک ملّی ایران
بانک ملّت
بانک تجارت
بانک صادرات ایران
بانک ایران زمین
بانک پاسارگاد
بانک آینده
بانک پارسیان
بانک اقتصادنوین
بانک دی
بانک خاورمیانه
بانک سامان
بانک سینا
بانک سرمایه
بانک کارآفرین
بانک گردشگری
بانک رسالت
بانک توسعه تعاون
بانک توسعه صادرات ایران
قرض الحسنه مهر ایران
بانک صنعت و معدن
بانک سپه
بانک مسکن
رفاه کارگران
پست بانک
بانک مشترک ایران و ونزوئلا
صندوق توسعه ملّی
مؤسسه ملل
بیمه مرکزی
بیمه توسعه
بیمه تجارت نو
ازکی
بیمه ایران
بیمه آسیا
بیمه البرز
بیمه دانا
بیمه معلم
بیمه پارسیان
بیمه سینا
بیمه رازی
بیمه سامان
بیمه دی
بیمه ملت
بیمه نوین
بیمه پاسارگاد
بیمه کوثر
بیمه ما
بیمه آرمان
بیمه تعاون
بیمه سرمد
بیمه اتکایی ایرانیان
بیمه امید
بیمه ایران میهن
بیمه متقابل کیش
بیمه آسماری
بیمه حکمت صبا
بیمه زندگی خاورمیانه
کارگزاری مفید
کارگزاری آگاه
کارگزاری کاریزما
کارگزاری مبین سرمایه