سریال محبوب این هفته یک نکته خیلی غمانگیز دارد
اقتصاد ایران: بالاخره فصل پنجم و آخر سریال «چیزهای عجیب» (Stranger Things) از راه رسیده است؛ البته نه همهاش، فقط چهار اپیزود اول آن که موجب شده نقد آن را به بعداً موکول کنیم.
دیجیکالامگ: بالاخره فصل پنجم و آخر سریال «چیزهای عجیب» (Stranger Things) از راه رسیده است؛ البته نه همهاش، فقط چهار اپیزود اول آن که موجب شده نقد آن را به بعداً موکول کنیم. اما یک ایراد اساسی در سریال وجود دارد که نمیتوان بیاعتنا از آن گذشت. ایرادی که اغلب فیلم و سریالهایی که بازیگر کودک دارند با آن درگیرند؛ اما سریال «چیزهای عجیب» در برابرش بازی را میبازد.
در مسابقه با زمان، هیچکس برنده نیست. بچهها بزرگ میشوند و کاراکترهایشان نه؛ یا حداقل، نه به آن سرعتی که بازیگران در دنیای واقعی. یکی از نمونههای باارزش، اقتباسهای سینمایی «هری پاتر» است. اما چرا چیزی مثل «هری پاتر» جواب میدهد و «چیزهای عجیب» نه؟
یکی از لذتهای تماشای سریال موردعلاقهامان، این است که رشد شخصیتها را ببینیم؛ چه فیزیکی و چه روانی. در «چیزهای عجیب» هم بازیگران قد کشیدهاند و بزرگ شدهاند، اما رشد نکردهاند. «چیزهای عجیب» داستانی دربارهی بلوغ است، اما همزمان که فیلمنامه به بلوغ نرسیده، بازیگرانش زودتر از آنچه باید از این مرحله عبور کردهاند.
زمان، بزرگترین دشمن «چیزهای عجیب»

بگذارید برگردیم به نقطهی اول. به سال ۲۰۱۶ که اولین بار با «چیزهای عجیب» آشنا شدیم. فصل اول «چیزهای عجیب» دربارهی پسری گمشده است و مادری درمانده که مرگ او را باور نمیکند؛ پس خودش دست به کار میشود و جستجو برای پسرک را آغاز میکند؛ حتی اگر در چراغهای خانه قایم شده باشد. در این فصل قهرمان داستان، جویسِ وینونا رایدر بود و اینکه چطور با گم شدن پسرش کنار میآید. اما «چیزهای عجیب»، سریالی که قریب به ۱۰سال پیش با مرکزیت جویس داستان خود را کلید زد، با پیدا شدن ویل (نوآ اشناپ) در آخر فصل، دیگر نمیدانست با این شخصیت چه کند. پس به مرور کاراکتر جویس به غصه خوردن برای پسرش تقلیل یافت و کاراکترهای فرعی، کفش قهرمانان داستان را به پا کردند. بازیگرانِ کودک این قهرمانان، تبدیل به ستاره شدند و عوض کردن بازیگرانشان غیرممکن بود؛ حتی اگر از نظر ظاهری دیگر ربطی به شخصیتهایشان نداشتند و بدتر از آن، حتی اگر دیگر بازیگران خوبی نبودند.
با پیشرفت سریال، به ویژه از فصل دوم و سوم، قهرمان از جویس به الون (میلی بابی براون) تغییر کرد؛ تصمیمی که در طولانیمدت نشان داد چه بار سنگینی بر دوش «چیزهای عجیب» گذاشته است. وقتی اولین بار بازیگران ۱۰ساله و ۱۱ساله را در فصل اول «چیزهای عجیب» دیدیم، حدود اجرایشان با نقشی که به آنها محول شده بود، همخوانی داشت. برخی حتی اجرای میلی بابی براون را در نقش الون ستودند که هویتِ کاراکترش توان اجرایی زیادی از او میطلبید. شاید همین تحسین و تمجیدها افول این بازیگر را رقم زد؛ اصلا شاید همین تحسین و تمجیدها موجب شد برادران دافر نقش قهرمان را عملاً به ابرقهرمانِ سریال بدهند. آنها تصور میکردند براون (و دیگر بازیگران کودک) از پس هر سناریویی که به آنها بدهند، برمیآیند. اما زمان چیز دیگری نشان داد. با فصل چهارم، ترکهای دیوارِ بازیگری بزرگتر شدند و حالا در فصل پنجم و پایانی، دیوار فرومیریزد.
سریالی که یک عمر طول کشید

برگردیم به فیلمهای «هری پاتر»؛ فیلمهایی که با تمام کبکبه و دبدبهاشان، با ارزش تولیدی شگفتانگیزشان، طی ۱۰ سال اکران شدند. میدانید چه چیز دیگری طی ده سال منتشر شده؟ سریال «چیزهای عجیب»! دنیل ردکلیف، روپرت گرینت و اما واتسون سال به سال به نقشهایشان در دنیای هری پاتر بازگشتند و همزمان با کاراکترهایشان بزرگ شدند. با اینکه تفاوتهایی بین سن آنها و کاراکترهایشان در کتاب وجود دارد، اما فیلمنامه و اجرای بازیگران دست در دست، به باورپذیری کاراکترها در فیلمها کمک میکنند.
در مقابل سریال «چیزهای عجیب» را دارید که داستانش در تنها ۴سال میگذرد، اما ساخت پنج فصل آن ۱۰سال طول کشیده است. برای بازیگران کودک «چیزهای عجیب»، این به اندازهی نصف عمرشان است! این فرایند تولید آنقدر طولانی شد که در فصل پنجم مجبور بودهاند برای فلشبکها، با جلوههای ویژهی کامپیوتری بچهها را جوان کنند.
فصل پنجم در همان پنج دقیقهی اپیزود اول با ویل بایرز و شب ربوده شدن او آغاز میشود؛ شبی که از دنیای وارونه (Upside Down) سردرمیآورد. در این فلشبک، صورت جوانشدهی اشناپ را روی بدن کودکی گذاشتهاند که با CGI آزاردهندهاش، حتی از وکنا (جیمی کمپل) – که حالا بیشتر به یک گروتِ شرور شباهت دارد – ترسناکتر است. سپس سریال چهارسال جلو میپرد و میرسد به سال ۱۹۸۷. حالا کاراکترهای ما، ویل، مایک (فین ولفهارد)، داستین (گیتن ماتارازو) و الون در اواسط نوجوانیاشان قرار دارند.

برای فلشبک به فصل اول و نشان دادن ویل بایرز جوان، مجبور بودهاند صورت نوآ اشناپ را به صورت دیجیتالی روی بدن بازیگر کودک دیگری بگذارند.
با توجه به اینکه ۱۰ سال از شروع فیلمبرداری فصل اول و بیش از سه سال از انتشار قسمت آخر فصل چهارم «چیزهای عجیب» میگذرد، نویسندگان سریال دو راه داشتند: یا بهنحوی زمان داستان را جلو بیندازد تا بزرگ شدن بچهها توجیه شود، یا به اجرای ۲۵سالهها در نقش نوجوانان تن دهند و مشخصا برادران دافر راه دوم را انتخاب کردند.
حالا با گروهی از بازیگران ۲۰-۲۵ساله طرف هستیم که ادای نوجوانان دبیرستانی را درمیآورند. میلی بابی براون، که فصل اول ۱۲سال داشت و نقش الونِ ۱۲ساله را بازی میکرد، حالا در ۲۱سالگی یک الونِ ۱۶ساله را به تصویر میکشد. نوآ اشناپ (۲۱سال)، فین ولفهارد (۲۲سال) و گیتن ماتاراتزو (۲۳سال) هم همینطور؛ بازیگرانی که همهاشان در این مدت یادشان رفته چطور نوجوان باشند.
البته بحث سن بازیگران اغلب آنقدر اهمیت ندارد. دوباره ارجاعتان میدهم به سری «هری پاتر» که در آن بازیگر مرتل گریان، کاراکتری که باید ۱۴ساله باشد، در زمان فیلمبرداری «تالار اسرار» حداقل ۳۷سال داشته است! این امر معمولی است که از بازیگران سنبالاتر برای ایفای نقش نوجوانان استفاده کنند. حتی دقت داشته باشید که پیشتر نام سیدی سینک یا حتی کیلب مکلافلینِ ۲۴ساله را نیاوردم که با اینکه هشت سال از سن کاراکترش (لوکاس) بزرگتر است، اما بازی بهمراتب بهتری از اشناپِ ۲۱ساله ارائه میدهد که در تلاشی مذبوحانه، مدل موی وحشتناکی به او داده و لباسهای گشادی بر تناش کردهاند تا جوانتر به نظر برسد. متأسفانه، سریال در این فصل پایانی تمرکز بیشتری بر کاراکتر ویل گذاشته است و حالا باید در کنار لباسهای بدقوارهی الون، مدلمو و اجرای وحشتناک نوآ اشناپ را هم تحمل کنیم.

میلی بابی براون هم که قهرمان/ابرقهرمان داستان است، اجرایی بهشدت تکراری و ناامیدکننده ارائه میدهد. براونِ ۱۲ساله سال ۲۰۱۶ بازیگر خوبی برای فصل اول «چیزهای عجیب» بود؛ اما قدرت بازیگری او از ۱۲سالگی تا الان پیشرفتی نکرده است. دوستانش اشناپ و ولفهارد هم همینطور. آنها بازیگر خوبی نبودهاند و حالا که سریال چیزهای بیشتری از آنها میطلبد، ضعفهایشان بیش از همه توی چشم میزند. این بازیگران همچنان به تکنیکهای کودکیاشان چنگ میزنند تا شخصیتهایی را به تصویر بکشند که مثلا باید در نوجوانیاشان سیر کنند؛ اما این نه در فیلمنامهی فصل پنجم «چیزهای عجیب» به چشم میخورد و نه در اجرای بازیگرانش.
طی دهسالی که سریال «چیزهای عجیب» منتشر شده، تنها میلی بابی براون و سیدی سینک (که البته از فصل دوم در ۲۰۱۷ به سریال محلق شد) هستند که در پروژههایی جز «چیزهای عجیب» حضور محسوسی داشتهاند. براون که تقریبا قراردادی انحصاری با نتفلیکس بسته و در هر فیلم بیمحتوای آنها، از «دوشیزه» (Damsel) گرفته، تا «انولا هلمز» (Enola Holmes) و «الکتریک استیت» (The Electric State) بازی میکند و در همهاشان اجراهایی کمتر از حد انتظار به نمایش میگذارد. بازیگران دیگر هم گاه اینجا و آنجا در فیلم یا سریالی بازی ولرمی ارائه دادهاند. در میانشان تنها سیدی سینک است که در فیلمهای مستقل و جایزهبگیر مثل «نهنگ» دارن آرنوفسکی، یا آثار خلاقانهای چون فیلم موزیکال «اودسا» بازی کرده و حتی در «مرد عنکبوتی: روز از نو» (Spider-Man: Brand New Day) حضور دارد.
داستانی که کاش زودتر تمام میشد

«چیزهای عجیب» ریشه در نوستالژی دارد؛ در نوستالژی دهههشتاد میلادی با آهنگهای پاپ-سینث، دانجنز اند دراگونز و فشن رنگارنگش. اما با موفقیت فصل اول، سریال به چیزی تبدیل شد که نباید؛ به یک فرنچایز. «چیزهای عجیب» قرار بود یک سریال تکفصلی دربارهی بچههایی باشد که با هم وافل میخورند و سر بازی تختهای دعوا میکنند. اما با تبدیل آن به بزرگترین مجموعهی نتفلیکس، این پلتفرم نمیتوانست به همین راحتیها از خیر «چیزهای عجیب» بگذرد. پس برادران دافر فکرهایشان را روی هم ریختند و داستان را به زور ادامه دادند. «چیزهای عجیب» هر فصل بزرگ و بزرگتر و تهدیداتش خطرناکتر شدند و حالا در فصل پنجم، با ادغام جهان وارونه با هاوکینزِ واقعی و نقشههای پلید وکنا، داستان به اوج نهایی خود رسیده است؛ اوجی که نتفلیکس میخواهد تا میتواند شیرهی آن را بکشد.
در یک استراتژی عجیب و غریب، نتفلیکس انتشار ۸ اپیزود فصل آخر «چیزهای عجیب» را به سه بخش تقسیم کرده است، اول چهار اپیزود، یکماه بعد سه اپیزود دیگر و آخرین اپیزود سریال ۶ روز بعد از آن در حوالی سال نو میلادی در ۳۱ دسامبر. اما با اینکه نتفلیکس تمام حربههایش را به کار گرفته تا موفقترین مجموعهی خود را تاجای ممکن در حافظهی جمعی ما حفظ کند، نمیتوان این احساس را نادیده گرفت که آخروعاقبت سریال دیگر واقعا اهمیت ندارد؛ نه برای ما و نه برای بازیگرانش. با رسیدن به فصل پنجم، که بیش از سه سال برایش صبر کردهایم، دیگر داستان از دهان افتاده؛ بازیگرانش هم خیلی وقت است فقط چکهای نتفلیکس را نقد میکنند. ما هم میخواهیم فصل پنجم «چیزهای عجیب» را ببینیم تا بالاخره از بار مسئولیت تماشای سریالی که روزی دوست داشتیم، رها شویم.
اکو ایران | ECO IRAN
ترکیه | Turkiye
آذربایجان| Azerbaijan
ترکمنستان|Turkmenistan
تاجیکستان|Tajikistan
قزاقستان |Kazakhstan
قرقیزستان |Kyrgyzstan
ازبکستان |Uzbekistan
افغانستان |Afghanistan
پاکستان | Pakistan
بانک مرکزی
بانک ملّی ایران
بانک ملّت
بانک تجارت
بانک صادرات ایران
بانک ایران زمین
بانک پاسارگاد
بانک آینده
بانک پارسیان
بانک اقتصادنوین
بانک دی
بانک خاورمیانه
بانک سامان
بانک سینا
بانک سرمایه
بانک کارآفرین
بانک گردشگری
بانک رسالت
بانک توسعه تعاون
بانک توسعه صادرات ایران
قرض الحسنه مهر ایران
بانک صنعت و معدن
بانک سپه
بانک مسکن
رفاه کارگران
پست بانک
بانک مشترک ایران و ونزوئلا
صندوق توسعه ملّی
مؤسسه ملل
بیمه مرکزی
بیمه توسعه
بیمه تجارت نو
ازکی
بیمه ایران
بیمه آسیا
بیمه البرز
بیمه دانا
بیمه معلم
بیمه پارسیان
بیمه سینا
بیمه رازی
بیمه سامان
بیمه دی
بیمه ملت
بیمه نوین
بیمه پاسارگاد
بیمه کوثر
بیمه ما
بیمه آرمان
بیمه تعاون
بیمه سرمد
بیمه اتکایی ایرانیان
بیمه امید
بیمه ایران میهن
بیمه متقابل کیش
بیمه آسماری
بیمه حکمت صبا
بیمه زندگی خاورمیانه
کارگزاری مفید
کارگزاری آگاه
کارگزاری کاریزما
کارگزاری مبین سرمایه