اینجا خانه ما| «مامان مردن یعنی چی؟»

اقتصاد ایران: وقتی مسیریاب اعلام کرد «پیش رو تصادف گزارش شده»، حواسم جمع شد که احتمالا باید آماده یک حواس‌پرتی برای بچه ها شوم و وقتی دو ماشین آتش نشانی، یک آمبولانس و یک ماشین پلیس را از عقب دیدم، فهمیدم که هرچه سریعتر باید یک سوژه اساسی دست و پا کنم تا این همه چراغ چشمک زن، در حرکتِ کندِ ماشین های تماشاچی، نگاهشان را به سمت صحنه تصادف نکشاند. هرچند ته ذهنم می دانستم که تلاش مذبوحانه ای خواهد بود

گروه زندگی: این روایت جریان زندگی است. زندگی، در خانه ما!

- اوه، یه فوتی هم داره.
راننده تاکسی این را گفت و درحالی که سعی می‌کرد نگاهش را از روی صحنه حادثه بردارد، در سمت راست بزرگراه به مسیرش ادامه داد.
- مامان فوتی یعنی چی؟
آخ! از همین می‌ترسیدم. حوصله سوال پیچ شدن توسط بچه ها، و فکر و خیال های بعدی شان را نداشتم. برای همین بود که وقتی مسیریاب اعلام کرد «پیش رو تصادف گزارش شده»، حواسم جمع شد که احتمالا باید آماده یک حواس‌پرتی برای بچه ها شوم و وقتی دو ماشین آتش نشانی، یک آمبولانس و یک ماشین پلیس را از عقب دیدم، فهمیدم که هرچه سریعتر باید یک سوژه اساسی دست و پا کنم تا این همه چراغ چشمک زن، در حرکتِ کندِ ماشین های تماشاچی، نگاهشان را به سمت صحنه تصادف نکشاند. هرچند ته ذهنم می دانستم که تلاش مذبوحانه ای خواهد بود و بعید است دو پسر بچه هیجان طلب، با هر بهانه ای هم که باشد، دست از بررسی ماجرا بردارند.
داشتم تند تند جمله هایی که به ذهنم می رسید را ردیف می کردم. 
- علی آدامس میخوای؟
- سجاد این طرف رو خوب نگاه کن ببین برف می بینی؟
- بچه ها برج میلاد از اینجا معلومه ها!
- علی برای زهرا شعر بخون دست بزنه، نق نق نکنه.
و ... 
- اِ مامان! بذار ببینم اینجا چه خبره ماشین آتش نشانی اومده.
علی این را می‌گوید و خیره خیره به صحنه زل می زند. سجاد هم توجهش به همان سمت جلب شده و اصلا کپه برف یخ زده و برج میلاد را تحویل نگرفته.
- علی! نگا کن! پلیسم هست. خیلی فخنه!
سجاد «خفن» را همیشه «فخن» می گوید. تسلیم شده ام و خودم هم دارم صحنه تصادف را نگاه می کنم. هم کنجکاوی ذاتی انسانی ام دخیل است، هم می‌خواهم صحنه را درست ببینم تا بعدا که بچه ها می‌خواهند درباره اش حرف بزنند، درست بدانم چی به چی بوده. چشمم به پارچه سفیدی می افتد که سرتاسر بدن کسی را که روی زمین درازکش است، پوشانده. خدا خدا می‌کنم که بچه ها سردرنیاورند قضیه از چه قرار است. «خدایا! چقدر تلخ. چقدر مرگ نزدیک است» دارم در شوک و خیالات خودم وارد می شوم که راننده با گفتن جمله «یه فوتی هم داره» رشته افکارم را به هم می ریزد.

پشت بندش سوال سجاد که از این همه ماشین فخن به وجد آمده، یقه ام را می گیرد و باید واژه «فوتی» را معنا کنم.
- فوتی یعنی کسی که فوت کرده.
یک جواب سربسته می دهم ببینم دست به سر می شود یا نه. زهرا هنوز محو چراغ های چشمک زن آبی و قرمز است. در بغلم رو به عقب ایستاده و بی هیچ صدایی، چراغ ها را نگاه می کند. از بابت او خیالم راحت است. سجاد چیزی نمی‌گوید و مثل زهرا به عقب برمی‌گردد اما علی معنی فوت شدن را می‌داند. هشت سالش هست دیگر.
- یعنی یه نفر مرده بود مامان؟
- آره.
- حتما همونی بود که جلوی ماشینش کلا پیچیده بود تو هم. داغون شده بود همه چیش.
- شاید.
- مامان من خیلی ناراحت میشم وقتی می فهمم کسی مرده.
- می دونم پسرم. حق داری. ما هم ناراحت میشیم. آدما دلشون برای مرده ها تنگ میشه.
- آخه بعدش به این فکر می‌کنم اگر تو یا بابا بمیرین، من خیلی تنها میشم.
- ان شاالله که ما حالاحالاها کنارت هستیم.

ماشین های امداد از دید خارج شده اند و سجاد و زهرا برگشته اند رو به جلو. سجاد پی حرف ما را با ذهن چهارساله خودش می گیرد:
- مامان وقتی کسی می میره، چی میشه؟
- تو فکر می کنی چی میشه؟
- دیگه تکون نمی خوره. مثل ماهی قرمزمون که اومده بود روی آب تنگ، تو گفتی مرده.
علی رشته کلام را از سجاد می‌گیرد تا اطلاعاتش را به رخ بکشد.
- کسی که مرده غذا نمی خوره، بزرگ نمیشه، نفس نمی کشه، حرف نمی زنه، می کننش زیر خاک.
آقای راننده نیم نگاهی به علی می اندازد و می گوید «ماشاالله خوب بلدی.»
سجاد با تعجب می پرسد: «می کننش زیر خاک؟»
علی جواب می دهد: «آره دیگه، مگه یادت نیست ماهی که مرد، بردیم تو باغچه خاکش کردیم؟»
هنوز تعجب سجاد فروکش نکرده.
- ماهی آره خوب. اما آدما رم می کنن زیر خاک؟
درحالی که سعی می کنم زهرا را از شیشه ماشین دور کنم تا با زبانش شیشه را ضدعفونی نکند، جواب می دهم «آره پسرم».
با خودم می‌گویم «این ترافیک هم تموم نمیشه، زودتر برسیم خونه، از این بحث خلاص بشم».
سجاد دوباره می پرسد:
- یعنی دیگه همیشه زیر خاک می مونه؟ ما هم اگه بمیریم همه چی تموم میشه میریم زیر خاک؟
- نه مامان همه چی تموم نمیشه. وقتی می میریم، میریم تو یه دنیای دیگه. 
علی از سربه سر گذاشتن با زهرا دست برمی دارد.
- منم شنیدم که بعد مرگ میریم تو یه دنیای دیگه، اما چه جوری؟ مگه زیر خاک نمی پوسیم؟
- یادته پارسال مامان جون اینا تو باغچه شون گل نرگس کاشتن؟ یه چیزایی بود شکل پیاز، تو و باباجون کردینشون زیر خاک.
- آره یادمه.
- دیدی امسال همونا رشد کردن و گل دادن؟
- آره، چه بوی خوبی هم میدن.
- مام همین جوری میریم یه دنیای دیگه.
علی به فکر فرو می رود. سجاد یاد گل های نرگس افتاده و قیافه سرخوشانه ای به خودش گرفته.
- مامان من گل نرگس دوس دارم. خیلی بوی خوبی میده.
- منم دوس دارم مامان. هم شکلشو، هم بوشو.
می دانم که بزودی علی سوال جدیدی رو می پرسد. زهرا خسته شده و گریه می کند. چاره ای نیست، باید همین جا توی تاکسی شیرش بدهم. عملیات پارتیزانی شیردهی زیر چادر در حضور مرد نامحرم را آغاز می کنم. 
انتظار تمام می شود و علی سوالش را می پرسد.
- مامان! اون دنیا چه جوریه؟
- اونجا آدمای خوب خسته و گرسنه نمیشن. غذاها و میوه های خوشمزه همیشه دم دستشونه. آدم دوستای خیلی خوب داره. کسی حرف بد نمیزنه. کسی غصه نمی خوره.
- آدمای بد چی؟
- اونا بیشترشون چند وقت سختی میکشن تا خوب بشن و آماده بشن برن پیش خوب ها.
زهرا خوابش برده. گردن سجاد هم دارد کج می‌شود. بادام های جاسازی شده در کیف را می گذارم کف دست پسرها که خوابشان نبرد. نمی توانم یک تنه دو سه تا بچه خواب را از ماشین به خانه ببرم.
ترافیک تمام شده و داریم در خیابان های نزدیک خانه پیش می رویم. سجاد و علی به بهانه بادام بیشتر، توی سرو کله هم می زنند و ریز ریز می خندند. علی یکهو سرش را بالا می آورد و می گوید:

- مامان این جور که از اون دنیا گفتی، پس بنظرم مردن هم یکی از نعمت های مهم خداست. موافقی؟
- راس میگی. تا حالا این جوری بهش فکر نکرده بودم.
آقای راننده برمی گردد و با تعجب و محبت علی را نگاه می کند.

پایان پیام/

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

نرخ ارز

عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار خرید 24759 0 (0%)
یورو خرید 28235 0 (0%)
درهم خرید 6741 0 (0%)
دلار فروش 24984 0 (0%)
یورو فروش 28492 0 (0%)
درهم فروش 6803 0 (0%)
عنوان عنوان قیمت قیمت تغییر تغییر نمودار نمودار
دلار 285000 0.00 (0%)
یورو 300325 0.00 (0%)
درهم امارات 77604 0 (0%)
یوآن چین 41133 0 (0%)
لیر ترکیه 16977 0 (0%)
ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ